authored

/ˈɒθər//ˈɔːθə/

منصف، مولف، نویسنده، موسس، بانی، باعث، خالق، نیا، (. vt ): نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن، باعث شدن

جمله های نمونه

1. he authored several books
او چندین کتاب نگاشت.

انگلیسی به انگلیسی

• written, penned; initiated, started

پیشنهاد کاربران

بپرس