audient


شنونده، مستمع

جمله های نمونه

1. I like an audient at the stand, watching the opera start overstart over again again.
[ترجمه گوگل]من از تماشاگرانی که در غرفه حضور دارند، دوست دارم که دوباره شروع دوباره اپرا را تماشا کنند
[ترجمه ترگمان]من از audient که در جایگاه شهود قرار دارد خوشم می آید، تماشای اپرا را دوباره تکرار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lecture from the expert was so technicalized that the audient felt sleepy and fell into sleep finally.
[ترجمه گوگل]سخنرانی کارشناس آنقدر فنی بود که مخاطب احساس خواب آلودگی کرد و در نهایت به خواب رفت
[ترجمه ترگمان]سخنرانی متخصص به قدری اغراق آمیز بود که audient احساس خواب آلودگی می کرد و در نهایت به خواب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the fictitious environment built by mass media, the mutual activations of three compositions goes on and forms the basic cognition field of the audient.
[ترجمه گوگل]در محیط ساختگی ساخته شده توسط رسانه های جمعی، فعال سازی متقابل سه ترکیب ادامه می یابد و میدان شناخت اولیه مخاطب را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]در محیط فرضی ساخته شده توسط رسانه های جمعی، activations متقابل هر سه ترکیب ادامه دارد و زمینه شناخت پایه of را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. During dinning time, your wise choice is to be an audient.
[ترجمه گوگل]در زمان صرف غذا، انتخاب عاقلانه شما این است که یک مخاطب باشید
[ترجمه ترگمان]در طول زمان dinning، انتخاب عاقلانه شما باید یک audient باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have no applause, no flower, coz I'm only an ordinary audient, am I not?
[ترجمه گوگل]من نه تشویق می کنم، نه گل، چون من فقط یک مخاطب معمولی هستم، نه؟
[ترجمه ترگمان]من تشویق نمی کنم، نه گل، پسر عمو؛ من فقط یک آدم معمولی هستم، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس