audible

/ˈɑːdəbl̩//ˈɔːdəbl̩/

معنی: رسا، قابل شنیدن، شنیدنی
معانی دیگر: (آنقدر بلند که بتوان شنید) رسا، شنودپذیر، مسموع، شنودنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: audibly (adv.), audibility (n.)
• : تعریف: heard or able to be heard.
مترادف: heard
متضاد: inaudible, silent
مشابه: clear, discernible, distinct, loud, perceptible

- Some sounds are audible to animals but not to humans.
[ترجمه گوگل] برخی صداها برای حیوانات قابل شنیدن است اما برای انسان قابل شنیدن نیست
[ترجمه ترگمان] برخی از صداها برای حیوانات شنیده می شود اما نه برای انسان ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Is the sound of the traffic still audible in the house?
[ترجمه گوگل] آیا صدای ترافیک هنوز در خانه شنیده می شود؟
[ترجمه ترگمان] صدای ترافیک هنوز در خانه شنیده می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. agha hassan's snoring was audible from upstairs
صدای خرخر حسن آقا از بالا خانه به گوش می رسید.

2. From across the room, the teacher's voice was barely audible.
[ترجمه گوگل]از آن طرف اتاق، صدای معلم به سختی شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]از آن طرف اتاق صدای معلم به سختی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After Len got his new hearing aid, my telephone calls became audible.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه لن سمعک جدیدش را گرفت، تماس های تلفنی من قابل شنیدن شد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه لن کمک های شنوایی جدیدش را دریافت کرد، تماس های تلفنی من به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Commands from Ann's drill sergeant were always easily audible.
[ترجمه گوگل]دستورات گروهبان مته آن همیشه به راحتی قابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]صادر کننده فرمانده آن مرده همیشه به آسانی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The shot was clearly audible in the silence.
[ترجمه گوگل]صدای شلیک در سکوت به وضوح شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک به وضوح شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An audible gasp went round the court as the jury announced the verdict.
[ترجمه گوگل]در حالی که هیئت منصفه حکم را اعلام کرد، صدای نفس نفس زدن در دادگاه پیچید
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم دادگاه را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was an audible sigh of relief when the news came through that nobody was hurt.
[ترجمه گوگل]وقتی خبر رسید که کسی صدمه ندیده، آه آسوده ای شنیده می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر رسید که کسی آسیب نمی بیند، اهی ازسر آسودگی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His voice was barely audible above the roar of the crowd.
[ترجمه گوگل]صدای او به سختی از صدای غرش جمعیت شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]صدای او از غرش جمعیت به زحمت شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She gave an audible sigh of relief.
[ترجمه گوگل]آهی شنیدنی از آسودگی کشید
[ترجمه ترگمان]نفس راحتی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The music was barely audible.
[ترجمه گوگل]موسیقی به سختی قابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی به سختی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She'd lowered her voice until it was barely audible.
[ترجمه گوگل]صدایش را کم کرده بود تا جایی که به سختی قابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]صدایش را پایین اورده بود تا اینکه به سختی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her voice was barely audible above the noise.
[ترجمه گوگل]صدای او به سختی از سر و صدا شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]صدایش به سختی از بالای سر و صدا شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is an audible warning when a certain speed is exceeded.
[ترجمه گوگل]در صورت تجاوز از سرعت معین، یک هشدار صوتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک سرعت مشخص از حد تجاوز کند، یک هشدار قابل شنیدن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There followed a barely audible burp.
[ترجمه گوگل]آروغی به سختی شنیدنی به دنبال داشت
[ترجمه ترگمان]صدای آروغ زدن به سختی شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The noise was audible even above the roar of the engines.
[ترجمه گوگل]صدا حتی بالای غرش موتورها هم شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]حتی در بالای غرش موتورها صدا شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The Co-lonel's voice was barely audible.
[ترجمه گوگل]صدای کولونل به سختی قابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]صدای Co به سختی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The sounds made by bats are not audible to the human ear.
[ترجمه گوگل]صداهای تولید شده توسط خفاش ها برای گوش انسان قابل شنیدن نیست
[ترجمه ترگمان]صداهای خفاش ها به گوش انسان نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. His voice was unsteady and only just audible.
[ترجمه گوگل]صدایش ناپایدار بود و فقط قابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]صدایش لرزان بود و فقط به زحمت شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسا (صفت)
adequate, expressive, loud, stentorian, audible, orotund

قابل شنیدن (صفت)
audible

شنیدنی (صفت)
audible

تخصصی

[سینما] امواج شنیدنی
[کامپیوتر] شنیدنی .

انگلیسی به انگلیسی

• can be heard
an audible sound is one that can be heard easily.

پیشنهاد کاربران

قابل شنیدن، شنیدنی، رسا
لانگمن دیکشنری : قابل شنیدن
able to be heard
صوتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : audibility
صفت ( adjective ) : audible / auditory
قید ( adverb ) : audibly
⁦✔️⁩قابل شنیدن ( آنقدر بلند که بتوان شنید )
Cut - out Cocks ref. 01. 10
Attention! Do not perform this test in "confined space" and protect suitably the ears from loud sound
- Close the cock and check the venting noise
...
[مشاهده متن کامل]

- 🔎Activate the horn and check that there is no "audible🔎 sound

قابل سمع
شنیداری

بپرس