aubergine

/ˈoʊbəʒiːn//ˈəʊbəʒiːn/

(از ریشه ی فارسی)، بادنجان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (chiefly British) a plant cultivated for its fruit, or the dark purple, ovoid fruit itself, which is eaten as a vegetable; an eggplant.

(2) تعریف: a dark purple, the color of eggplant.

جمله های نمونه

1. Brush the aubergines with oil, add salt and pepper, and bake till soft. Meanwhile, heat the remaining oil in a heavy pan.
[ترجمه مرتضی] بادمجانها را با برس، آغشته به روغن کنید، نمک و فلفل اضافه کنید و تا زمان نرم شدن بپزید. در این حین روغن باقیمانده را در یک تابه سنگین داغ کنید.
|
[ترجمه گوگل]بادمجان ها را با روغن آغشته کنید و نمک و فلفل بزنید و بپزید تا نرم شوند در همین حین، روغن باقی مانده را در یک تابه سنگین گرم کنید
[ترجمه ترگمان]برس را با روغن مخلوط کنید، نمک و فلفل بریزید و پخت کنید تا نرم شود در عین حال، گرمای باقی مانده در یک ماهی تابه سنگین را گرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Apart from peppers and aubergines, many other vegetables grill well.
[ترجمه گوگل]به غیر از فلفل و بادمجان، بسیاری از سبزیجات دیگر به خوبی کباب می شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر فلفل و aubergines، بسیاری از سبزیجات دیگر نیز به خوبی تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cut the aubergines in half lengthways.
[ترجمه گوگل]بادمجان ها را از طول نصف کنید
[ترجمه ترگمان] نصف \"aubergines\" رو از وسط نصف کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Split the aubergines in half and cover with breadcrumbs.
[ترجمه گوگل]بادمجان ها را از وسط نصف کرده و با آرد سوخاری بپوشانید
[ترجمه ترگمان]نصف aubergines رو تقسیم کن و با خرده نون پوشش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Drain the aubergines, rinse in cold water and dry on kitchen paper.
[ترجمه گوگل]بادمجان ها را آبکش کرده و در آب سرد بشویید و روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه ترگمان]آب سرد را تخلیه کنید، در آب سرد آبکشی کنید و بر روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fry the aubergine slices in the remaining oil until golden, then drain on kitchen paper.
[ترجمه گوگل]ورقه های بادمجان را در روغن باقی مانده سرخ کنید تا طلایی شود سپس روی کاغذ آشپزخانه آبکش کنید
[ترجمه ترگمان]the aubergine را در باقی مانده روغن، تا زمانی که طلایی شود، سرخ کنید و سپس بر روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And hazelnut stuffed aubergines, mozzarella cheese, parmesan, the tiniest button mushrooms she could find.
[ترجمه گوگل]و بادمجان های پر شده با فندق، پنیر موزارلا، پارمزان، ریزترین قارچ دکمه ای که او پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]و فندق، پنیر mozzarella پنیر، parmesan، the که می توانست پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Spoon the sauce over the aubergines and bake for 40 minutes until browned on top.
[ترجمه گوگل]سس را با قاشق روی بادمجان ها بریزید و به مدت 40 دقیقه بپزید تا روی آن قهوه ای شود
[ترجمه ترگمان]ظرف سس را روی the بریزید و به مدت ۴۰ دقیقه بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Brush aubergines with half a tablespoon of the olive oil and place on an oiled baking sheet.
[ترجمه گوگل]بادمجان ها را با نصف قاشق غذاخوری روغن زیتون بمالید و روی یک سینی فر روغنی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]برس aubergines با نیم قاشق سوپ خوری روغن زیتون و جای آن بر روی یک ورقه baking روغنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then stir in the chopped reserved aubergine flesh and the pistachios.
[ترجمه گوگل]سپس گوشت بادمجان خرد شده و پسته را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]پس از آن گوشت خشک شده و گوشت خوک و the را تکان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Place the filled aubergine rolls into an ovenproof dish, wedging them in tightly.
[ترجمه گوگل]رول های بادمجان پر شده را در یک ظرف نسوز بریزید و آنها را محکم ببندید
[ترجمه ترگمان]the پر شده را در ظرف ovenproof قرار دهید، wedging را محکم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because say I have two, an aubergine, one falls revive.
[ترجمه گوگل]چون بگو من دوتا دارم، یک بادمجان، یکی میافتد احیا
[ترجمه ترگمان]، چون میگن من دوتا، \"aubergine\" دارم یکی دوباره زنده میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We supposed the genes controlling aubergine leaf character as the HH, and got its heredity model.
[ترجمه گوگل]ما ژن های کنترل کننده ویژگی برگ بادمجان را HH فرض کردیم و مدل وراثتی آن را دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما فرض کردیم که ژن های کنترل شخصیت برگ aubergine را به عنوان the کنترل می کنند و مدل وراثت خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Homemade stracci pasta with spicy Italian sausage, aubergine.
[ترجمه گوگل]پاستا استراچی خانگی با سوسیس تند ایتالیایی، بادمجان
[ترجمه ترگمان]پاستای stracci خانگی با سوسیس spicy ایتالیایی، aubergine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cucumber, chilli, aubergine - this is a real vegetable treasure trove.
[ترجمه گوگل]خیار، فلفل قرمز، بادمجان - این یک گنجینه واقعی سبزیجات است
[ترجمه ترگمان]خیار، فلفل چیلی، aubergine - این یک گنجینه واقعی گیاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• plant of east indian origin that bears an edible fruit; egg-shaped fruit of the eggplant that is eaten as a vegetable and is usually a dark purple color (british)
an aubergine is a vegetable with a smooth purple skin.

پیشنهاد کاربران

اسامی سبزیجات به انگلیسی:
asparagus = مارچوبه
bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑
chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است )
...
[مشاهده متن کامل]

cabbage = کلم
broccoli = کلم بروکلی 🥦
cauliflower = گل کلم
Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی
celery = کرفس
lettuce = کاهو 🥬
leek = تره فرنگی
chives = تره
basil = ریحان
dill = شوید
cress = شاهی، ترتیزک
coriander = گشنیز
mushroom = قارچ
onion = پیاز 🧅
spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه
garlic = سیر 🧄
shallot = نوعی پیاز کوچک
pea = نخود فرنگی
pumpkin = کدو تنبل 🎃
spinach = اسفناج
thyme = آویشن
fennel = رازیانه، بادیان
parsley = جعفری
mint = نعنا
green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز
turnip = شلغم
oregano = پونه کوهی
sage = مریم گلی
radish = تربچه
tarragon = ترخون
beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر
zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز
okra = بامیه ( نوعی گیاه )
eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆
sweet potato = سیب زمینی شیرین
yam = سیب زمینی هندی
corn on the cob = بلال کامل 🌽
parsnip = هویج وحشی
broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا

( علاوه بر معانی ذکر شده ) رنگ بادمجانی
نوعی بنفش مایل به قهوه ای است که جذابیت بسیار زیادی دارد. همان طور که از نامش پیدا است به تیره گی رنگ پوست بادمجان است. این رنگ با توسی و فیروزه ای ترکیب بسیار جالبی می سازد.
بادمجان ( واژه ایست فرانسوی )
آمریکایی ها میگن Eggplant
البته aubergine در انگلیسی هم استفاده میشه
اُبِر ژین
بادمجان در بریتیش
آقای جدیدی
اطلاعات غلط ندید . . . .
aubergine بادمجان در بریتیش هست، نه خیار!!!😐

بادمجان

بپرس