attorney general

/əˌtɜ:niˈdʒenərəl//əˌtɜ:niˈdʒenrəl/

معنی: دادستان، مدعی العموم
معانی دیگر: (امریکا) دادستان کل ایالت، (a و g بزرگ) دادستان کل امریکا (که مقامش معادل وزیر دادگستری است)، pl مدعی العموم، مدعی العموم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: attorney generals, attorneys general
(1) تعریف: the chief law officer and legal advisor of a state or nation.

(2) تعریف: (cap.) the director of the U.S. Department of Justice and a member of the President's Cabinet.

جمله های نمونه

1. The Attorney General was aware of the political implications of his decision to prosecute.
[ترجمه گوگل]دادستان کل از پیامدهای سیاسی تصمیم خود برای پیگرد قانونی آگاه بود
[ترجمه ترگمان]دادستان کل از پیامدهای سیاسی تصمیم خود برای پی گرد قانونی آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The committee presented its report to the Attorney General.
[ترجمه گوگل]این کمیته گزارش خود را به دادستان کل ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]کمیته گزارش خود را به دادستان کل ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He referred the matter to the Attorney General for possible action against several newspapers.
[ترجمه گوگل]او موضوع را برای برخورد احتمالی با چند روزنامه به دادستان کل کشور ارجاع داد
[ترجمه ترگمان]وی موضوع را به دادستان کل برای اقدام احتمالی علیه چندین روزنامه ارجاع داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We had a long meeting with the attorney general.
[ترجمه گوگل]ما یک جلسه طولانی با دادستان کل داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما یه ملاقات طولانی با دادستان داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Under pressure, Attorney General Meese announced his resignation.
[ترجمه گوگل]تحت فشار، دادستان کل میز استعفای خود را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]تحت فشار، دادستان Meese استعفای خود را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Following the formal request for a special prosecutor, Attorney General William Barr had up to 30 days to make a preliminary ruling.
[ترجمه گوگل]پس از درخواست رسمی برای دادستان ویژه، ویلیام بار، دادستان کل تا 30 روز فرصت داشت تا حکم اولیه را صادر کند
[ترجمه ترگمان]به دنبال درخواست رسمی برای یک دادستان ویژه، دادستان کل ویلیام بار تا ۳۰ روز وقت داشت تا حکم اولیه را صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His argument was backed by the Attorney General, in his role as guardian of the public interest.
[ترجمه گوگل]استدلال او در نقش خود به عنوان حافظ منافع عمومی مورد حمایت دادستان کل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دادستان به نوبه خود به عنوان قیم، به عنوان قیم، در نقش خود قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tisdale said it was the first request the attorney general has fielded for a prosecution under the new law.
[ترجمه گوگل]تیسدیل گفت که این اولین درخواستی است که دادستان کل برای پیگرد قانونی بر اساس قانون جدید ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]Tisdale گفت که این اولین درخواست دادستان کل است که تحت قانون جدید تحت پی گرد قانونی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The attorney general has the right to compel witnesses to appear in court.
[ترجمه گوگل]دادستان کل حق دارد شهود را مجبور به حضور در دادگاه کند
[ترجمه ترگمان]دادستان کل حق دارد شاهد را وادار کند که در دادگاه حاضر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It could renew calls for Attorney General Janet Reno to appoint an independent counsel to investigate alleged campaign wrongdoing.
[ترجمه گوگل]این می‌تواند درخواست‌ها را از جانت رنو، دادستان کل برای تعیین یک وکیل مستقل برای بررسی تخلفات ادعایی کمپین تجدید کند
[ترجمه ترگمان]این کمیسیون می تواند درخواست های خود برای دادستان کل، جنت رنو را تجدید کند تا یک مشاور مستقل را برای تحقیق در مورد خطاکاری متهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Democratic attorney general of Tennessee told Shipley to do what he thought right, and Shipley had gotten his notes together.
[ترجمه گوگل]دادستان کل دموکرات تنسی به شیپلی گفت آنچه را که فکر می کند درست انجام دهد و شیپلی یادداشت هایش را جمع کرده بود
[ترجمه ترگمان]دادستان دموکرات تنسی به Shipley گفت که این کار را درست انجام دهد و Shipley هم یادداشت خود را به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Afterward, he was elected Arkansas attorney general and served as governor for 10 years before becoming president.
[ترجمه گوگل]پس از آن، او به عنوان دادستان کل آرکانزاس انتخاب شد و قبل از اینکه رئیس جمهور شود، 10 سال به عنوان فرماندار خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن او به عنوان دادستان کل آرکانزاس انتخاب شد و ۱۰ سال پیش از تبدیل شدن به رئیس جمهور به عنوان فرماندار خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A deputy attorney general sat ready to protect the interests of the State of California.
[ترجمه گوگل]معاون دادستان کل آماده حفاظت از منافع ایالت کالیفرنیا بود
[ترجمه ترگمان]یک معاون دادستان کل آماده بود تا از منافع ایالت کالیفرنیا حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If there are, the attorney general must petition a Washington-based panel of three federal judges to appoint an independent counsel.
[ترجمه گوگل]در صورت وجود، دادستان کل باید از هیئتی متشکل از سه قاضی فدرال مستقر در واشنگتن برای تعیین یک وکیل مستقل درخواست کند
[ترجمه ترگمان]اگر وجود داشته باشد، دادستان کل باید یک هیات متشکل از سه قاضی فدرال را برای انتصاب یک مشاور مستقل درخواست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was intended to pressure a recalcitrant attorney general into authorizing the appointment of an independent counsel by a designated court.
[ترجمه گوگل]هدف آن تحت فشار قرار دادن دادستان کل سرکش برای صدور مجوز انتصاب یک وکیل مستقل توسط دادگاه تعیین شده بود
[ترجمه ترگمان]قصد داشت یک دادستان کل متمرد را تحت فشار قرار دهد تا به انتصاب یک وکیل مستقل توسط یک دادگاه تعیین شده اجازه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دادستان (اسم)
attorney general, prosecuting attorney

مدعی العموم (اسم)
attorney general, prosecuting attorney

تخصصی

[حقوق] دادستان کل، مدعی العموم، وزیر دادگستری (درایالت متحده)

انگلیسی به انگلیسی

• head of the u.s. department of justice
head legal officer of the government of a state or country
a country's attorney general is its chief law officer who advises the monarch or the government.

پیشنهاد کاربران

دادستان کل
۱. دادستان کل. ۲. {در آمریکا} وزیر دادگستری
مثال:
While Jews make up only 1% of the American population, 50% of Biden’s cabinet are Jewish supporters of Zionism; people like Antony Blinken ( Secretary of State ) , Janet Yellen ( Treasury Secretary ) , Merrick Garland ( US Attorney General ) , etc.
...
[مشاهده متن کامل]

در حالی که یهودیان تنها یک درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند، ۵۰ درصد کابینه بایدن حامیان یهودی صهیونیسم هستند. افرادی همچون بلینکن {وزیر امور خارجه}، جانت یلن {وزیر خزانه داری}، مریک گارلند {وزیر دادگستری ایالات متحده}

دادستان کل
وزیر دادگستری آمریکا

بپرس