attic

/ˈætɪk//ˈætɪk/

معنی: اطاق کوچک زیر شیروانی
معانی دیگر: اتاق زیر شیروانی (که معمولا تاق آن مورب است)، (معماری کلاسیک) دیواره ی بالای سرستون ها، وابسته به ناحیه ی آتیکا در یونان باستان، وابسته به آتن، آتنی، (سبک) ساده، کلاسیک، وابسته به شهر اتن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or characteristic of Attica or Athens, esp. in classical times, or its people, culture, language, or the like.

(2) تعریف: (often l.c.) simple and restrained but elegant in style.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the dialect of classical Attica and Athens, and the literary language of that time.

(2) تعریف: a native or citizen of Attica or Athens; Athenian.

جمله های نمونه

1. They hid me from the police in their attic.
[ترجمه دینا] آنها من را در اتاق زیر شیروانی از پلس مخفی کردند
|
[ترجمه رضا خ. قاضی] آنها من را از ترس پلیس در اتاق زیر شیروانی شان پنهان کردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها مرا در اتاق زیر شیروانی خود از پلیس پنهان کردند
[ترجمه ترگمان] اونا منو از پلیس مخفی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their new house has four storeys including the attic.
[ترجمه رضا خ/ قاضی] خانه ی جدید آنها با اتاق زیر شیروانی شامل چهار طبقه است.
|
[ترجمه گوگل]خانه جدید آنها دارای چهار طبقه با اتاق زیر شیروانی است
[ترجمه ترگمان]خانه جدیدشان چهار طبقه دارد که شامل اتاق زیر شیروانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He housed his old books in the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] او کتابهای کهنه ی خود را در اتاق زیر شروانی نگهداری می کرد.
|
[ترجمه گوگل]او کتاب های قدیمی خود را در اتاق زیر شیروانی نگهداری می کرد
[ترجمه ترگمان]کتاب های قدیمی خود را در اتاق زیر شیروانی جا می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I went to the attic and dug out Grandad's medals.
[ترجمه رضا خ. قاضی] رفتم به زیر شروانی و مخفی گاه مدال های پدربزرگم.
|
[ترجمه گوگل]به اتاق زیر شیروانی رفتم و مدال های پدربزرگ را بیرون آوردم
[ترجمه ترگمان]رفتم به اتاق زیر شیروانی و مدال ها را کندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These stairs will take you up to the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] از این پله ها برای رفتن به اتاق زیر شیروانی استفاده کن.
|
[ترجمه گوگل]این پله ها شما را به سمت اتاق زیر شیروانی می برد
[ترجمه ترگمان]این پله ها شما را به اتاق زیر شیروانی می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'd better clean out the attic this week.
[ترجمه رضا خ. قاضی] ۱: بهتره این هفته دستی به سر و روی اتاق زیر شیروانی بکشیم. ۲: این هفته فرصت خوبیه تا اتاق زیر شیروانی را مرتب کنیم.
|
[ترجمه گوگل]بهتر است این هفته اتاق زیر شیروانی را تمیز کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتره این هفته اتاق زیر شیروانی رو تمیز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We fixed up the attic as a study.
[ترجمه رضا خ. قاضی] بر مبنای آنچه یاد گرفته بودیم، اتاق زیر شیروانی را تعمیر کردیم.
|
[ترجمه گوگل]اتاق زیر شیروانی را به عنوان مطالعه تعمیر کردیم
[ترجمه ترگمان]اتاق زیر شیروانی را برای مطالعه آماده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's clearing rubbish out of the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] او در حال تمیز کردن اتاق زیر شیروانی ست.
|
[ترجمه گوگل]او در حال پاک کردن زباله از اتاق زیر شیروانی است
[ترجمه ترگمان]او آشغال ها را بیرون از اتاق زیر شیروانی خالی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You'll find a dusty attic up these stairs.
[ترجمه رضا خ. قاضی] بالای این پله ها یک اتاق زیر شیروانی پر از گرد و غبار وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]از این پله ها یک اتاق زیر شیروانی خاکی پیدا خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]زیر این پله ها یک انبار پر گرد و خاک پیدا خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her tiny attic room had poor ventilation and in summer it became unbearably stuffy.
[ترجمه رضا خ. قاضی] اتاق زیر شیروانی او به دلیل تهویه ی نامناسبی که داشت، تابستان ها تبدیل به محیط بسیار خفه و نامطبوعی می شد.
|
[ترجمه گوگل]اتاق کوچک زیر شیروانی او تهویه ضعیفی داشت و در تابستان به طرز غیر قابل تحملی خفه می شد
[ترجمه ترگمان]اتاق زیر شیروانی کوچک او تهویه بسیار داشت و تابستان به طرز غیرقابل تحملی گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was pitch dark in the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] اتاق زیر شیروانی کاملاً تاریک بود.
|
[ترجمه گوگل]در اتاق زیر شیروانی تاریک بود
[ترجمه ترگمان]هوا تاریک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We need the steps to get into the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] برای رفتن به اتاق زیر شیروانی باید از آن پله ها استفاده کنیم.
|
[ترجمه گوگل]برای ورود به اتاق زیر شیروانی به مراحل نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به پله ها احتیاج داریم که بریم تو اتاق زیر شیروونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lea decided to turn out the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] Lea تصمیم گرفت تا اتاق زیر شروانی را خالی کند.
|
[ترجمه گوگل]لیا تصمیم گرفت اتاق زیر شیروانی را بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]Lea تصمیم گرفت که اتاق زیر شیروانی را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I unearthed the portrait from the attic.
[ترجمه رضا خ. قاضی] من اون نقاشی رو از اتاق زیر شیروانی پیدا کردم.
|
[ترجمه گوگل]پرتره را از زیر شیروانی بیرون آوردم
[ترجمه ترگمان]تصویر را از زیر شیروونی پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They decided to give the attic a spring clean.
[ترجمه رضا خ. قاضی] آنها تصمیم گرفتند تا اتاق زیر شیروانی را خانه تکانی کنند.
|
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند اتاق زیر شیروانی را تمیز بهار کنند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند اتاق زیر شیروانی را تمیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطاق کوچک زیر شیروانی (اسم)
attic

تخصصی

[عمران و معماری] اطاقک زیرشیروانی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to athens or athenians; simple and elegant
section of a house below the roof; low wall at the top of a classical building which hides the roof; upper section of the tympanic cavity of the ear (anatomy)
an attic is a room at the top of a house just below the roof.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : اتاق زیر شیروانی
room below the roof of a house
attic ( n ) ( �t̮ɪk ) =a room or space just below the roof of a house, often used for storing things
attic
اتاق زیرشیروانی
توی متون باستانی آتنی و منسوب به آتن هم معنی میده
1 ) We need the steps to get into the attic
ما واسه دسترسی به اتاق زیر شیروونی به نردبون نیاز داریم
2 ) This precious film lay untouched in an attic
این فیلم نفیس تو یه اتاق زیر شیروونی دست نخورده ( دیده/توجه نشده ) افتاده
اتاق زیر شیروانی ( انباری )
فضا یا اتاق زیر شیروونی
زیر شروانی
زیر زمین
The room or space under the roof of a house

بپرس