attended

/əˈtendəd//əˈtendɪd/

معنی: با مراقب
معانی دیگر: با مراقب

جمله های نمونه

1. i attended him to the airport
با او به فرودگاه رفتم.

2. i attended the meeting in the capacity of an advisor
در گردهمایی به عنوان رایزن حضور یافتم.

3. many attended his funeral
خیلی ها در مجلس ترحیم او شرکت داشتند.

4. success attended his efforts
کوشش های او با موفقیت توام بود.

5. they attended the wedding
در عروسی حضور یافتند.

6. are you being attended to?
(معمولا در فروشگاه ها و غیره) آیا کسی به شما رسیده است ؟ فرمایشی دارید؟

7. in london he attended the races
در لندن به مسابقات (اسبدوانی) رفت.

8. several hundred people attended my father's funeral
چند صد نفر در مراسم ختم پدر من شرکت کردند.

9. the late prime minister attended the meeting
نخست وزیر پیشین در جلسه حضور داشت.

10. doctors were few and only attended very sick patients
شمار دکترها کم بود و فقط به بیماران رو به مرگ رسیدگی می کردند.

11. the queen and her consort attended the banquet
ملکه و شوهرش در ضیافت حضور یافتند.

12. jason robards sr. and his son, jason robards jr., both attended the party
هم جیسون روباردز مهتر (پدر) و هم پسرش جیسون روباردز کهتر (پسر) در مهمانی حضور داشتند.

13. The gala evening was attended by royalty and politicians.
[ترجمه گوگل]در این شب جشن با حضور افراد سلطنتی و سیاستمداران برگزار شد
[ترجمه ترگمان]مراسم جشن با حضور سیاستمداران و سیاستمداران برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many attended the opening of the new sports centre.
[ترجمه گوگل]بسیاری در افتتاحیه مرکز ورزشی جدید شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری در مراسم گشایش این مرکز ورزشی جدید شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He attended Eton, the most exclusive private school in Britain.
[ترجمه گوگل]او در Eton، منحصر به فرد ترین مدرسه خصوصی در بریتانیا تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]او در دبیرستان \"ایتن\" (Eton)، یکی از most مدرسه خصوصی در بریتانیا، شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We attended the party more out of a sense of obligation than anything else.
[ترجمه گوگل]ما بیش از هر چیز به دلیل احساس تعهد در مهمانی شرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به یک مهمانی بیشتر از هر چیز دیگری توجه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A crowd of about 000 attended the concert.
[ترجمه گوگل]حدود 000 نفر در این کنسرت شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی در حدود ۱،۰۰۰ نفر در این کنسرت شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با مراقب (صفت)
attended

پیشنهاد کاربران

Sny to go
به معنی رفتن هم هست
Tomorrow i'm attending a seminar
حضور داشتن
همراهی کردن
با دقت - با دقت گوش دادن
attended to my answer
به جواب من با دقت گوش داد.
مراقب بودن
شرکت کردن به صورت مرتب،
رسیدگی کردن
مورد توجه قرار دادن
پذیرفتن
شرکت کردن
حضور یافتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس