attacker

/əˈtækər//əˈtækər/

ضارب قانون ـ فقه : لص ورزش : مهاجم

جمله های نمونه

1. to prefer charges against an attacker
بر علیه ضارب اقامه ی دعوی کردن

2. in the midst of the chaos that followed the shooting, the attacker escaped
در میان شلوغ پلوغی پس از تیراندازی،ضارب فرار کرد.

3. The attacker kicked him in the stomach.
[ترجمه گوگل]مهاجم لگدی به شکم او زد
[ترجمه ترگمان]مهاجم لگدی به شکم او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She fought off her attacker by kicking him in the balls.
[ترجمه گوگل]او با لگد زدن به توپ ها با مهاجمش مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان]با لگد زدن بهش، با لگد زدن به توپ، باه اش مقابله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Flinging aside his coat,he chased after his attacker.
[ترجمه گوگل]او که کتش را کنار زد، به تعقیب مهاجمش افتاد
[ترجمه ترگمان]با عجله کتش را کنار زد و پس از این که مهاجم او را دنبال کرد، او را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police have issued an artist's impression of her attacker.
[ترجمه گوگل]پلیس برداشت یک هنرمند از مهاجم او را منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس تصویر یک هنرمند از مهاجم را منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The attacker threatened them with a gun.
[ترجمه گوگل]مهاجم آنها را با اسلحه تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]مهاجم آن ها را با اسلحه تهدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The attacker then tried to throttle her with wire.
[ترجمه گوگل]سپس مهاجم سعی کرد او را با سیم گاز بگیرد
[ترجمه ترگمان]سپس مهاجم سعی کرد او را با کابل گاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The attacker may have been waiting around for an opportunity to strike.
[ترجمه گوگل]مهاجم ممکن است منتظر فرصتی برای ضربه زدن بوده باشد
[ترجمه ترگمان]حمله کننده ممکن است منتظر فرصتی برای حمله باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She seized her attacker by the throat.
[ترجمه گوگل]او از گلوی مهاجم خود گرفت
[ترجمه ترگمان]گلوی او را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She gave an exact description of the attacker.
[ترجمه گوگل]او توصیف دقیقی از مهاجم ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او توضیح دقیقی از حمله کننده داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My attacker threatened me with a gun.
[ترجمه گوگل]مهاجم من را با اسلحه تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]مهاجم من را با یک تفنگ تهدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The attacker struck as she was walking near a housing estate at Monacurra.
[ترجمه گوگل]مهاجم هنگامی که در نزدیکی یک ساختمان مسکونی در موناکورا راه می رفت، ضربه زد
[ترجمه ترگمان]مهاجم زمانی که نزدیک یک ملک مسکونی در Monacurra راه می رفت، ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She said her attacker seemed to come out of nowhere.
[ترجمه گوگل]او گفت که به نظر می رسد مهاجم او از جایی بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]اون گفت که حمله کننده به هیچ جا نیومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She beat off her attacker by hitting him with her handbag.
[ترجمه گوگل]او مهاجم خود را با کتک زدن کیف دستی اش شکست داد
[ترجمه ترگمان]او با کتک زدن او با کیف دستی اش، مهاجم را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[فوتبال] مهاجم

انگلیسی به انگلیسی

• assailant, one who attacks
someone's attacker is a person who attacks them.

پیشنهاد کاربران

- فرد ضارب
- فرد مهاجم
وحشی تر _درنده تر
متهاجم، حمله کننده، مهاجم، یورش برنده

بپرس