asynchrony


معنی: بدون هموقتی
معانی دیگر: غیرهمزمانی، غیر معاصر

جمله های نمونه

1. In other words, asynchrony enables all remote operations except for the processing of returned data by the federated server to proceed concurrently.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، ناهمزمانی تمام عملیات از راه دور به جز پردازش داده های برگشتی توسط سرور فدرال را قادر می سازد تا همزمان انجام شوند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، asynchrony تمامی عملیات دوردست را به جز پردازش داده های بازگشتی توسط سرور متحد جهت ادامه همزمان انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the figure below, asynchrony has been enabled, and the optimizer has chosen to place an ATQ operator above the rightmost (pink) SHIP.
[ترجمه گوگل]در شکل زیر، ناهمزمانی فعال شده است، و بهینه ساز انتخاب کرده است که یک اپراتور ATQ را بالای سمت راست ترین (صورتی) SHIP قرار دهد
[ترجمه ترگمان]در شکل زیر، asynchrony فعال شده است و the برای قرار دادن یک اپراتور ATQ بالاتر از سمت راست ترین (صورتی)انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The second approach is to use transport-level asynchrony.
[ترجمه گوگل]روش دوم استفاده از ناهمزمانی در سطح انتقال است
[ترجمه ترگمان]رویکرد دوم، استفاده از asynchrony سطح حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Asynchrony should be explicit and non-transparent, but in a very lightweight and non-disruptive manner.
[ترجمه گوگل]ناهمزمانی باید صریح و غیر شفاف باشد، اما به شیوه ای بسیار سبک و بدون اختلال باشد
[ترجمه ترگمان]Asynchrony باید صریح و غیر شفاف باشند، اما به روش بسیار سبک و غیر disruptive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. TSI can detect the ventricular systolic asynchrony in patients with uremic myocardiopathy and provide reliable parameters for clinical management.
[ترجمه گوگل]TSI می تواند ناهمزمانی سیستولیک بطنی را در بیماران مبتلا به میوکاردیوپاتی اورمیک تشخیص دهد و پارامترهای قابل اعتمادی را برای مدیریت بالینی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]TSI می توانند the systolic را در بیمارانی با uremic myocardiopathy تشخیص دهند و پارامترهای قابل اعتمادی برای مدیریت بالینی ارایه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These concurrent connections occur because of asynchrony and do not include connections from the query that were added because of some other optimization(e. g.
[ترجمه گوگل]این اتصالات همزمان به دلیل ناهمزمانی رخ می دهند و شامل اتصالاتی از پرس و جو نیستند که به دلیل برخی بهینه سازی های دیگر اضافه شده اند (مثلاً
[ترجمه ترگمان]این ارتباطات همزمان به دلیل of رخ می دهند و شامل اتصالات از پرس و جو نیستند که به دلیل بهینه سازی دیگری اضافه شده اند (مثلا ر گرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When asynchrony is used, often partners will embed their own correlation logic within their message protocol in order to coordinate which response correlates to which request.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از ناهمزمانی استفاده می شود، اغلب شرکا منطق همبستگی خود را در پروتکل پیام خود تعبیه می کنند تا هماهنگ کنند که کدام پاسخ با کدام درخواست مرتبط است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که asynchrony مورد استفاده قرار می گیرد، اغلب شرکا منطق همبستگی خود را در پروتکل پیام خود تعبیه خواهند کرد تا با آن واکنش نشان دهند که کدام پاسخ به آن درخواست ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This asynchrony can lead to significant improvements in query performance.
[ترجمه گوگل]این ناهمزمانی می تواند به بهبودهای قابل توجهی در عملکرد پرس و جو منجر شود
[ترجمه ترگمان]این asynchrony می تواند منجر به بهبودهای قابل توجهی در عملکرد پرس و جو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How much time is saved by the asynchrony in this plan?
[ترجمه گوگل]ناهمزمانی در این طرح چقدر در زمان صرفه جویی می شود؟
[ترجمه ترگمان]چقدر زمان توسط the در این برنامه ذخیره می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In transport level asynchrony, separate transport connections are used for sending the request and receiving the response -- for example, when you use SMTP for transport.
[ترجمه گوگل]در ناهمزمانی سطح حمل و نقل، اتصالات انتقال جداگانه برای ارسال درخواست و دریافت پاسخ استفاده می شود - به عنوان مثال، زمانی که از SMTP برای انتقال استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]در سطح حمل و نقل، اتصالات انتقالی جداگانه برای ارسال درخواست و دریافت پاسخ مورد استفاده قرار می گیرند - برای مثال، وقتی از SMTP برای حمل و نقل استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Client-side asynchrony enables the request and response messages to be processed in two different threads.
[ترجمه گوگل]ناهمزمانی سمت سرویس گیرنده امکان پردازش پیام های درخواست و پاسخ را در دو رشته مختلف فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]asynchrony طرف کلاینت درخواست و پاسخ پیام را به دو رشته مختلف پردازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But this approach doesn't use transport-level asynchrony.
[ترجمه گوگل]اما این رویکرد از ناهمزمانی در سطح انتقال استفاده نمی کند
[ترجمه ترگمان]اما این روش از asynchrony سطح حمل و نقل استفاده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Without asynchrony, the federated UNION operator initiates the blue leg first, waits for the remote join to complete, and retrieves its result set.
[ترجمه گوگل]بدون ناهمزمانی، اپراتور فدرال UNION ابتدا پایه آبی را آغاز می کند، منتظر می ماند تا اتصال از راه دور کامل شود و مجموعه نتایج آن را بازیابی می کند
[ترجمه ترگمان]بدون asynchrony، اپراتور بخش متحد ابتدا ساق آبی را آغاز می کند، منتظر می ماند تا کنترل از راه دور تکمیل شود، و نتیجه آن بازیابی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Early, accurate and reliable estimates of ventricular asynchrony may help to choose optimal candidates for cardiac resynchronization.
[ترجمه گوگل]برآوردهای اولیه، دقیق و قابل اعتماد ناهمزمانی بطنی ممکن است به انتخاب نامزدهای بهینه برای همگام سازی مجدد قلبی کمک کند
[ترجمه ترگمان]برآورده ای اولیه، دقیق و موثق of asynchrony می توانند به انتخاب داوطلبان مطلوب برای resynchronization قلبی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدون هموقتی (اسم)
asynchronism, asynchrony

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : asynchrony
✅️ صفت ( adjective ) : asynchronous
✅️ قید ( adverb ) : asynchronously

بپرس