astronomical

/ˌæstrəˈnɑːmɪkl̩//ˌæstrəˈnɒmɪkl̩/

معنی: نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار
معانی دیگر: بسیار عظیم، بسیار زیاد، معتنابه (astronomic هم می گویند)، وابسته به ستاره شناسی، عظیم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: astronomically (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to astronomy.

(2) تعریف: enormous; immense.
متضاد: tiny

- an astronomical price
[ترجمه گوگل] قیمت نجومی
[ترجمه ترگمان] قیمت نجومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the lapse of time has superseded his astronomical system
گذشت زمان نظام نجومی او را از اعتبار انداخته است.

2. Houses in the village are selling for astronomical prices.
[ترجمه گوگل]خانه های روستا با قیمت های نجومی به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]خانه های این روستا به قیمت نجومی فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was an expert on ancient Chinese astronomical literature.
[ترجمه گوگل]او متخصص ادبیات نجومی چین باستان بود
[ترجمه ترگمان]او متخصص ادبیات نجومی چینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. £200 was an astronomical sum of money in 154
[ترجمه گوگل]200 پوند مبلغی نجومی در سال 154 بود
[ترجمه ترگمان]۲۰۰ پوند مبلغ نجومی بود که در سال ۱۵۴ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Astronomical profits/losses were racked up by airlines last year.
[ترجمه گوگل]سود/زیان نجومی توسط خطوط هوایی در سال گذشته افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]سود و زیان نجومی در سال گذشته توسط خطوط هوایی تحت فشار قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Light - year is an astronomical unit.
[ترجمه گوگل]سال نوری یک واحد نجومی است
[ترجمه ترگمان]سال نوری واحد نجومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Astronomical sums of money will be needed for this river tunnel plan.
[ترجمه گوگل]برای این طرح تونل رودخانه به مبالغ نجومی نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای این نقشه تونل رودخانه مبالغ نجومی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Babylonian science was predicated on a tradition of astronomical record-keeping for strictly religious purposes.
[ترجمه گوگل]علم بابلی مبتنی بر سنت ثبت سوابق نجومی برای اهداف کاملاً مذهبی بود
[ترجمه ترگمان]علوم بابلی، براساس سنت سابقه ستاره شناسی، برای اهداف اکیدا مذهبی پیش بینی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some sites are astronomical calendars, others lunar observatories, showing the scientific abilities of prehistoric man.
[ترجمه گوگل]برخی از سایت‌ها تقویم‌های نجومی و برخی دیگر رصدخانه‌های قمری هستند که توانایی‌های علمی انسان ماقبل تاریخ را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از سایت ها تقویم های نجومی و دیگر observatories قمری دارند که توانایی های علمی انسان ماقبل تاریخ را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Were such arguments for astronomical realism the exclusive property of Protestants?
[ترجمه گوگل]آیا چنین استدلال هایی برای رئالیسم نجومی در انحصار پروتستان ها بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا چنین استدلال هایی برای واقع گرایی نجومی، مالکیت انحصاری پروتستان ها بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The figures are astronomical.
[ترجمه گوگل]ارقام نجومی است
[ترجمه ترگمان]ارقام نجومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is because astronomical observations using the hardware can take place only at certain times of the year.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که رصدهای نجومی با استفاده از سخت افزار فقط در زمان های خاصی از سال می توانند انجام شوند
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که مشاهدات نجومی با استفاده از سخت افزار می تواند تنها در زمان های خاصی از سال رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inscribed tablets give astronomical information dear to George Burt's heart, and quotations from scripture and the poets.
[ترجمه گوگل]الواح حکاکی شده اطلاعات نجومی را به دل جورج برت و نقل قول هایی از کتاب مقدس و شاعران می دهد
[ترجمه ترگمان]این لوح حکاکی شده حاوی اطلاعات نجومی برای قلب جورج برت، و نقل قول های کتاب مقدس و شاعران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shop only sells gourmet food, at astronomical prices.
[ترجمه گوگل]این مغازه فقط غذاهای لذیذ را با قیمت های نجومی می فروشد
[ترجمه ترگمان]این مغازه فقط غذا را به قیمت نجومی می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نجومی (صفت)
planetary, sidereal, astronomic, astronomical

وابسته به علم هیئت (صفت)
astronomic, astronomical

بی شمار (صفت)
numerous, astronomic, astronomical, countless, myriad, innumerable, multitudinous, uncounted, populous, incomputable, umpteenth, umpteen, measureless, unnumbered

تخصصی

[ریاضیات] نجومی، هیئتی

انگلیسی به انگلیسی

• enormous, huge; of astronomy, pertaining to the study of celestial bodies
astronomical means relating to astronomy.
if you describe a value, price, or amount as astronomical, you mean that it is very large indeed.

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
سرسام آور، نجومی، بسیار گران.
مثال:
astronomical costs
نجومی ، فضایی ، خیلی زیاد
Astronomical salary
Astronomical numbers of
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : astronomy
صفت ( adjective ) : astronomical
قید ( adverb ) : astronomically
به معنای قیمت و مبلغ بسیار زیاد هم میباشد
قیمتهای نجومی
Astronomical prices

بپرس