astigmatic

/ˌæstɪɡˈmætɪk//ˌæstɪɡˈmætɪk/

معنی: نامنظمی عدسی چشم، دچار بی نظمی در جلیدیهء چشم
معانی دیگر: (چشم پزشکی) دارای آستیگماتیسم، مبتلا به نا هموار بینی، وابسته به ناهمواربینی (یا دژ بینی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: astigmatically (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or having astigmatism.

(2) تعریف: correcting astigmatism.

(3) تعریف: having a distorted point of view or warped judgment.

- That senator's summary of the causes of poverty is positively astigmatic.
[ترجمه گوگل] خلاصه آن سناتور از علل فقر به طور مثبت آستیگماتیک است
[ترجمه ترگمان] خلاصه این سناتور از علل فقر، مثبت گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the change of astigmatic axial.
[ترجمه گوگل]تغییر محوری آستیگماتیک
[ترجمه ترگمان]تغییر of محوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The astigmatic cavities bounded by crossed cylindrical mirrors with a piece of medium is studied by using matrix optics method.
[ترجمه گوگل]حفره‌های آستیگماتیک محصور شده توسط آینه‌های استوانه‌ای متقاطع با یک قطعه محیط با استفاده از روش اپتیک ماتریسی مورد بررسی قرار گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]حفره های ایجاد شده توسط آینه های استوانه ای شکل با یک قطعه میانی با استفاده از روش نوری ماتریس ها مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Taking a laser beam of astigmatic aberration as an example, the state of the laser beam compensating system can be given by the axial hologram of the laser beam.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن یک پرتو لیزر از انحراف آستیگماتیک، وضعیت سیستم جبران کننده پرتو لیزر را می توان با هولوگرام محوری پرتو لیزر نشان داد
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن یک پرتو لیزری از محرک جبری به عنوان مثال، حالت سیستم جبران پرتو لیزر را می توان با استفاده از hologram محوری پرتو لیزر تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The resonator ( astigmatic ) can be compensated by inserting a suitable thickness Brewster plate in the cavity.
[ترجمه گوگل]تشدید کننده (آستیگماتیک) را می توان با قرار دادن صفحه Brewster با ضخامت مناسب در حفره جبران کرد
[ترجمه ترگمان]تشدید کننده (astigmatic)را می توان با قرار دادن یک plate Brewster در محفظه جبران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Two detectors are used both in conventional differential astigmatic device and the device given in this paper.
[ترجمه گوگل]دو آشکارساز هم در دستگاه آستیگماتیک دیفرانسیل معمولی و هم در دستگاه ارائه شده در این مقاله استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دو ردیاب در دستگاه astigmatic دیفرانسیل معمولی و دستگاه داده شده در این مقاله استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The characteristics of three dimensional astigmatic beams were discussed by using their second order intensity moments.
[ترجمه گوگل]ویژگی های تیرهای آستیگماتیک سه بعدی با استفاده از گشتاورهای شدت مرتبه دوم آنها مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های تیره ای three سه بعدی با استفاده از گشتاور شدت مرتبه دوم آن ها مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Using astigmatic method to extract information of light source in z axis.
[ترجمه گوگل]استفاده از روش آستیگماتیک برای استخراج اطلاعات منبع نور در محور z
[ترجمه ترگمان]استفاده از روش astigmatic برای استخراج اطلاعات منبع نور در محور z
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, transformation of astigmatic Hermite cosh Gaussian beams through an optical symmetrizing system is studied.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تبدیل پرتوهای آستیگماتیک هرمیت کوش گاوسی از طریق یک سیستم متقارن نوری مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، تبدیل تیر Gaussian Hermite cosh cosh از طریق یک سیستم symmetrizing نوری مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The astigmatic cavity with a cylindrical lenis studied by using matrix optics method.
[ترجمه گوگل]بررسی حفره آستیگماتیک با عدسی استوانه ای با استفاده از روش اپتیک ماتریسی
[ترجمه ترگمان]حفره astigmatic با یک lenis استوانه ای با استفاده از روش نوری ماتریس ها مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The thermometer is high precision, durable, astigmatic, waterproof, and anticorrosive etc.
[ترجمه گوگل]دماسنج با دقت بالا، بادوام، آستیگماتیک، ضد آب و ضد خوردگی و غیره است
[ترجمه ترگمان]دماسنج دقت بالا، بادوام، ضد آب، ضد آب، ضد آب و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The astigmatic microstructures and condensing microstructures are radial arranged on out-light surface or in-light surface of the board.
[ترجمه گوگل]ریزساختارهای آستیگماتیک و ریزساختارهای متراکم به صورت شعاعی بر روی سطح خارج از نور یا سطح در نور تخته چیده شده اند
[ترجمه ترگمان]ریز ساختارها و تراکم ریز ساختارها شعاعی هستند که بر روی سطح نور یا سطح نور تنظیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the IOU designs, the astigmatic and knife-edge methods were respectively adopted as the focusing servo mechanism.
[ترجمه گوگل]در طرح‌های IOU، روش‌های آستیگماتیک و لبه چاقویی به ترتیب به عنوان مکانیزم سروو تمرکز پذیرفته شدند
[ترجمه ترگمان]در طراحی های IOU، روش های لبه چاقو و لبه به ترتیب به عنوان مکانیزم servo تمرکز بکار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Possibility of producing image-plane holograms of astigmatic system is analyzed theoretically, and verified experimentally.
[ترجمه گوگل]امکان تولید هولوگرام های صفحه تصویر از سیستم آستیگماتیک به صورت تئوری تحلیل و به صورت تجربی تایید می شود
[ترجمه ترگمان]امکان ایجاد صفحات تصویر - صفحه ای سیستم astigmatic از لحاظ نظری تحلیل و به طور تجربی تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The majority of mixed astigmatic eyes changed into myopic astigmatism after 3 years.
[ترجمه گوگل]اکثر چشم های مختلط آستیگمات پس از 3 سال به آستیگمات نزدیک بینی تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]اکثر of مختلط مخلوط شده به astigmatism myopic پس از ۳ سال تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is proved that astigmatic labor relations affect competitive advantage and long-term profitability of the firms.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که روابط کار آستیگماتیک بر مزیت رقابتی و سودآوری بلندمدت بنگاه ها تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که روابط کاری astigmatic بر مزیت رقابتی و سودآوری بلندمدت شرکت ها تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامنظمی عدسی چشم (صفت)
astigmatic

دچار بی نظمی در جلیدیهء چشم (صفت)
astigmatic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to astigmatism (unequal curvature of the lens of the eye creating a distorted image)

پیشنهاد کاربران

بپرس