astatic

/eɪˈstætɪk//əsˈtætɪk/

معنی: نا پایدار، بی تعادل
معانی دیگر: بی ثبات، ناپایا، نااستوار

جمله های نمونه

1. The ASTATIC 90is a superior low noise, electret condenser cardioid surface mounted boundary microphone.
[ترجمه گوگل]ASTATIC 90 یک میکروفن مرزی با سر و صدای کم، کندانسور الکتریکی کاردیوئیدی است که روی سطح نصب شده است
[ترجمه ترگمان]The ۹۰ یک نویز پایین بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This backside, concealed Baidu what kind of astatic element?What kind of inflection point did its development encounter?
[ترجمه گوگل]این پشت، بایدو را پنهان کرد، چه نوع عنصر استاتیکی؟ توسعه آن با چه نوع نقطه عطفی مواجه شد؟
[ترجمه ترگمان]این پس زمینه، Baidu را پنهان کرده، چه نوع عنصری است؟ نقطه عطف این برخورد توسعه آن چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crimea himself is also the third latent astatic area.
[ترجمه گوگل]خود کریمه نیز سومین ناحیه استاتیک نهفته است
[ترجمه ترگمان]خود کریمه همچنین سومین منطقه astatic latent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The child sleeps in the evening astatic.
[ترجمه گوگل]کودک در شب استاتیک می خوابد
[ترجمه ترگمان]بچه در شب astatic می خوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since in astatic design the mirror must be laterally supported thus a very thick mirror is a must.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که در طراحی استاتیک، آینه باید به صورت جانبی پشتیبانی شود، بنابراین یک آینه بسیار ضخیم ضروری است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در طراحی astatic، آیینه باید به طور جانبی پشتیبانی شود، بنابراین یک آینه بسیار ضخیم یک ضرورت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It will automatically assign your computer astatic Internet name that tracks your IP address.
[ترجمه گوگل]به طور خودکار نام اینترنت استاتیک رایانه شما را که آدرس IP شما را ردیابی می کند اختصاص می دهد
[ترجمه ترگمان]این کار به طور خودکار نام کاربری اینترنتی شما را مشخص می کند که آدرس IP شما را ردیابی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Astatic 90 BLACK Portable Cardioid, Condenser Boundary Microphone.
[ترجمه گوگل]میکروفون مرزی کندانسور کاردیوئید قابل حمل Astatic 90 BLACK
[ترجمه ترگمان]نود و شش به لک قابل حمل، مرز Boundary Microphone
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The white paper declared that North Korea is the East Asia astatic substantial clause.
[ترجمه گوگل]کاغذ سفید اعلام کرد که کره شمالی بند اساسی استاتیک آسیای شرقی است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه سفید اعلام کرد که کره شمالی ماده اصلی آسیای شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The magnetic properties as mentioned above were measured in a steady magnetic field by an astatic magnetometer designed by- ourself.
[ترجمه گوگل]خواص مغناطیسی همانطور که در بالا ذکر شد در یک میدان مغناطیسی ثابت توسط یک مغناطیس سنج استاتیکی که خودمان طراحی شده بود اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]خواص مغناطیسی همانطور که در بالا ذکر شد در یک میدان مغناطیسی ثابت توسط an magnetometer طراحی شده توسط - اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He said that he already "was weary of" business aspect matter, and asserted that will not be entered oneself gathers this fact to become in the same year the astatic factor.
[ترجمه گوگل]او گفت که قبلاً از جنبه تجاری "خسته شده بود" و اظهار داشت که وارد نمی شود خود این واقعیت را جمع آوری می کند تا در همان سال به عامل استاتیک تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]وی گفت که پیش از این \"از\" جنبه تجاری \" خسته شده بود و اظهار داشت که به خود وارد نخواهد شد و در همان سال به عامل astatic تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The preparation individual farming also has Nokia Simens and China is, but Hua Wei the independent competitive tender, is the biggest luminescent spot without doubt, is also the most astatic factor.
[ترجمه گوگل]آماده سازی کشاورزی فردی نیز نوکیا سیمنز و چین است، اما هوآ وی مناقصه رقابتی مستقل، بزرگترین نقطه درخشان بدون شک است، همچنین عامل استاتیک ترین است
[ترجمه ترگمان]همچنین farming individual و چین نیز از نوکیا Simens و چین برخوردار است، اما هوا [ وی وی ] یک مناقصه رقابتی مستقل است که بدون شک یکی از مهم ترین عوامل آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bathroom door cannot develop desk or desk, can sit astatic .
[ترجمه گوگل]درب حمام نمی تواند میز یا میز را توسعه دهد، می تواند به صورت استاتیک بنشیند
[ترجمه ترگمان]در حمام نمی تواند میز یا میز را توسعه دهد، می تواند روی میز بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

بی تعادل (صفت)
astatic

تخصصی

[برق و الکترونیک] ناایستا بدون جهت یا مشخصه ی جهت دار ؛ بدون تمایل به تغییر وضعیت .
[زمین شناسی] ناایستا وناپایدار به یک دستگاه ژئوفیزیکی گویند که دارای نیروی ارتجاعی منفی است که به نیروی منحرف کننده کمک می کند و باعث می شود دستگاه حساس تر شود و یا کمتر پایدار شود.
[نساجی] نا پایدار - غیر مشخص - بی ثبات

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) suffering from astasia (inability to stand due to lack of muscular coordination); unstable

پیشنهاد کاربران

بپرس