assuasive


معنی: مسکن، ارام کننده، نشاننده
معانی دیگر: فرونشان، آرامگر، سیرکننده، ساکت کننده

جمله های نمونه

1. Thin body method: Choose the motion that assuasive can perserve.
[ترجمه گوگل]روش بدن نازک: حرکتی را انتخاب کنید که قانع کننده بتواند آن را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]روش بدن نازک: حرکت را انتخاب کنید که assuasive می تواند perserve کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At some point, cross the line, too assuasive, compulsive, out of control.
[ترجمه گوگل]در نقطه ای از خط عبور کنید، خیلی قانع کننده، اجباری، خارج از کنترل
[ترجمه ترگمان]در بعضی موارد، از مرز رد می شوند، از کنترل خارج می شوند، از کنترل خارج می شوند و از کنترل خارج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The results show that the new fluid nitriding process, which the key component is the fluid bed reactor, could make synthesis condition assuasive, low cost and good effect.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که فرآیند نیتریدینگ سیال جدید، که جزء اصلی آن راکتور بستر سیال است، می‌تواند شرایط سنتز را تضمین‌کننده، کم هزینه و اثر خوب کند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که فرآیند nitriding سیال، که مولفه کلیدی رآکتور بس تر سیال است، می تواند شرایط سنتز، هزینه پایین و تاثیر خوب را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As for the pattern choice in the reformation and whether the course is quick or slow, intense or assuasive, not only depend on exterior, but also rest with oneself.
[ترجمه گوگل]در مورد انتخاب الگو در اصلاح و اینکه آیا دوره سریع یا آهسته، شدید یا قانع کننده است، نه تنها به ظاهر بستگی دارد، بلکه با خود نیز استراحت کنید
[ترجمه ترگمان]اما در مورد انتخاب الگو در اصلاح و اینکه آیا این درس سریع و یا آهسته است، نه تنها به ظاهر خارجی وابسته است بلکه به خود نیز بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Attention: Not quite popular already in distribute seam a part to also be mixed because of flank from the back assuasive wave appears lovely.
[ترجمه گوگل]توجه: در حال حاضر در توزیع درز کاملاً محبوب نیست، بخشی که باید مخلوط شود زیرا از جناحی از پشت موج گیرا دوست داشتنی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]توجه: نه کاملا \" قبلا در توزیع رگه یک بخش نیز وجود دارد که به خاطر پهلو از موج عقب assuasive به نظر دوست داشتنی می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Community of face Han economy " it is child of assuasive of relation of Korea peninsula north and south. "
[ترجمه گوگل]جامعه اقتصاد چهره هان "این فرزند ترغیب کننده رابطه شبه جزیره کره شمالی و جنوبی است "
[ترجمه ترگمان]جامعه جهانی (هان)به عنوان بخشی از روابط شبه جزیره کره در شمال و جنوب این کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسکن (صفت)
anodyne, palliative, narcotic, assuasive, calmative

ارام کننده (صفت)
assuasive, calmative, propitiable

نشاننده (صفت)
assuasive

انگلیسی به انگلیسی

• calming, soothing

پیشنهاد کاربران

بپرس