assimilated

تخصصی

[زمین شناسی] هضم شده مبه یک سیال کانی ساز گویند که از ماگمای پوسته ای زایشی مشتق شده است. (smimov 1968) مقایسه شود با: juvenile (کانسنگ) / filtrational.

انگلیسی به انگلیسی

• incorporated into a larger group; acculturized, absorbed into a different culture

پیشنهاد کاربران

assimilated ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: گوارده 1
تعریف: ویژگی سنگ یا ماده‏ای که فرایند گوارد بر آن انجام شده باشد
assimilated برابر های فارسی : "همگنیده" "همگون سازی شده ، همرنگ سازی شده، همانند سازی شده، همگرایانیده ( بندرت )
assimilation: همگون سازی فرهنگی از واژه هایی است که بیشتر در باره دیدگاههای سیاسی - اجتماعی بکار برده میشود
هم رنگ و شبیه کردن همگون کردن اجتماعی ( قومی دینی و فرهنگی )

بپرس