arts


معنی: فنون

جمله های نمونه

1. arts and crafts
هنر و کارهای دستی

2. arts and crafts
هنر(ها) و پیشه (ها)،پیشه و هنر

3. arts and sciences
هنرها و علوم،علم و هنر

4. contemporary arts
هنرهای معاصر

5. ecorative arts
هنرهای تزیینی

6. liberal arts
هنرهای آزادگر،علوم انسانی

7. oriental arts
کارهای هنری شرقی

8. associate of arts
فوق دیپلم در علوم انسانی

9. the graphic arts
هنرهای ترسیمی

10. the vernacular arts of scotland
هنرهای بومی اسکاتلند

11. the visual arts
هنرهای تجسمی،هنرهای بصری (دیدوار)

12. a depression in indian arts which will result in their disappearance
کسادی در صنایع دستی سرخپوستان که منجر به نابودی آن خواهد شد

13. a friend of the arts and artists
حامی هنر و هنرمندان

14. a master of occult arts
استاد تردستی های سحر و جادویی

15. a masterpiece of theatrical arts
شاهکار هنرهای تئاتری

16. at the interface of arts and sciences
در محل تلاقی هنرها و علوم

17. the fundamental rules of arts and sciences
اصول بنیادی علوم و ادبیات

18. under shah abbas, the arts flourished
در زمان شاه عباس هنر شکوفا شد.

19. a history of the fine arts in iran
تاریخ هنرهای زیبا در ایران

20. athens became a nursery of arts
شهر آتن مهد هنر گردید.

21. the rebirth of sciences and arts in the islamic world
احیای علم و ادب در جهان اسلام

22. in the train of peace came industry and the arts
به دنبال صلح،صنعت و هنر پدید آمد.

23. This is one of the country's foremost arts centres.
[ترجمه گوگل]این یکی از مهمترین مراکز هنری کشور است
[ترجمه ترگمان]این یکی از مهم ترین مراکز هنری کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Cooking, sewing, and house keeping are household arts.
[ترجمه گوگل]آشپزی، خیاطی و خانه داری از هنرهای خانگی هستند
[ترجمه ترگمان]آشپزی، خیاطی و نگهداری خانه هنرهای خانگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The new arts centre will serve the whole community.
[ترجمه گوگل]مرکز هنری جدید به کل جامعه خدمت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]مرکز هنرهای جدید به کل جامعه خدمت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. They have little appreciation of the arts.
[ترجمه گوگل]آنها قدردانی کمی از هنر دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها درک کمی از هنر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Some students enter other professions such as arts administration.
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزان وارد مشاغل دیگری مانند مدیریت هنری می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشجویان به حرفه های دیگری مانند مدیریت هنر وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The arts began to flourish at that time.
[ترجمه گوگل]در آن زمان هنر شروع به شکوفایی کرد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان هنر شکوفا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فنون (اسم)
arts, branches of knowledge, branches of science

انگلیسی به انگلیسی

• humanities, studies intended to provide general knowledge and intellectual skills (as distinguished from science)

پیشنهاد کاربران

رشته های غیر علمی
شامل نقاشی ، طراحی ، معماری ، موسیقی ، سینما و . . . .
دامپزشکی و علوم دامی
مخفف assisted reproductive technologies، به معنی تکنولوژی های کمکی در تولیدمثل
اگر s داشته باشه یعنی رشته هایی مثل تاریخ و زبان که همیشه به صورت جمع میاد و قبل از اون the نمیاریم. ( اسم قابل شمارش هست )
علوم انسانی
رشته های دانشگاهی که علمی نیستند مثل تاریخ، زبان و . . .

بپرس