artisan

/ˈɑːrtəzən//ˌɑːtɪˈzæn/

معنی: صنعت کار، صنعت گر، افزارمند
معانی دیگر: هنرکار، استادکار، کاریگر، پیشه ور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: artisanship (n.)
• : تعریف: a person skilled in making things, esp. with the hands; craftsperson.
مترادف: artificer, craftsperson
مشابه: craftsman, craftswoman, journeyman, master

- The shop features pottery and ceramics made by local artisans.
[ترجمه گوگل] این مغازه دارای سفال و سرامیک ساخته شده توسط صنعتگران محلی است
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه سرامیک و سرامیک تولید شده توسط هنرمندان محلی را به خود اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The artisan can cut stones into various shapes.
[ترجمه تانیا غفاری] صنعتگر می تواند سنگ ها را به اشکال مختلف برش دهد
|
[ترجمه گوگل]صنعتگر می تواند سنگ ها را به اشکال مختلف برش دهد
[ترجمه ترگمان]صنعتگر می تواند سنگ ها را به اشکال مختلف تقسیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The experienced artisan would pass on the tricks of the trade to the apprentice.
[ترجمه گوگل]صنعتگر با تجربه ترفندهای حرفه را به شاگرد منتقل می کرد
[ترجمه ترگمان]صنعتگر با تجربه از دوز و کلک عبور می کرد و به شاگرد کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the reindeer fair flew down Artisan View now the weight had gone out of their sack.
[ترجمه گوگل]و نمایشگاه گوزن شمالی به سمت پایین آرتیزان ویو پرواز کرد و وزن از گونی آنها خارج شد
[ترجمه ترگمان]و گوزن شمالی در حال پرواز بود و حالا وزن آن از کیسه آن ها بیرون رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many others made up the array of artisan manufacturers, either as independent masters or, increasingly, as waged journeymen.
[ترجمه گوگل]بسیاری دیگر مجموعه‌ای از تولیدکنندگان صنعتگر را تشکیل می‌دادند، چه به‌عنوان استادان مستقل و چه به‌طور فزاینده‌ای، به‌عنوان کارکشته‌های مزدبگیر
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد دیگر از ردیف تولیدکنندگان صنعتگر، یا به عنوان استادان مستقل، یا به طور فزاینده ای، مانند کارگران روزمزد، دست به گریبان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Daedalus himself, the wily artisan who wrought the whole thing, could find no means to pierce its mystery from within.
[ترجمه گوگل]خود ددالوس، صنعتگر حیله‌گری که تمام کار را انجام داد، هیچ وسیله‌ای برای کشف رمز و راز آن از درون پیدا نکرد
[ترجمه ترگمان]Daedalus، the مکار که همه چیز را به کار انداخته بود، قادر به رخنه کردن راز آن در درون خود نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Recruited from the artisan and professional classes, this group did not stay.
[ترجمه گوگل]این گروه که از صنوف صنعتگران و حرفه ای استخدام شده بودند، نماندند
[ترجمه ترگمان]این گروه از صنایع صنعتگر و حرفه ای خارج شد و این گروه باقی نماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vase made by the artisan is wonderful.
[ترجمه گوگل]گلدان ساخته شده توسط صنعتگر فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]گلدان ساخته شده توسط صنعتگر عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a hybrid of the artisan and factory methods.
[ترجمه گوگل]این ترکیبی از روش های صنعتی و کارخانه ای است
[ترجمه ترگمان]این ترکیبی از روش های صنعتگر و کارخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Typically, we find that artisan guitars or master luthier guitars are signed and dated.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، ما متوجه می شویم که گیتارهای صنعتگر یا گیتارهای استاد luthier دارای امضا و تاریخ هستند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، ما متوجه می شویم که گیتار، گیتار یا گیتار luthier به امضا رسیده و تاریخ آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Learn the double stitch with tips from an artisan in this free instructional crochet video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی آموزشی رایگان قلاب بافی، دوخت را با نکاتی از یک صنعتگر بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که بخیه دوگانه با نکاتی از یک هنرمند در این فیلم crochet آموزشی آزاد یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unique new artisan rewards that assist in the crafting process.
[ترجمه گوگل]جوایز منحصر به فرد صنعتگر جدید که به فرآیند ساخت کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک صنعتگر تازه منحصر به فرد، به پاداش هایی که در فرآیند ساخت و پرورش دست دارند، کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For instance, mankind could be replaced by humanity, craftsman by artisan, forefathers by ancestors, spaceman by astronaut and so on.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بشر را می‌توان جایگزین انسان‌ها کرد، صنعتگر را صنعتگر، نیاکان را با اجداد، فضانوردان را با فضانورد و غیره جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، بشر را می توان با انسانی، صنعتگران، صنعتگران، نیاکان، spaceman، و غیره جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Often they are fishing illegally inside an area reserved for artisan fishermen, but the boats cover their identity numbers with mud.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها به طور غیرقانونی در داخل منطقه ای که مخصوص ماهیگیران صنعتگر است ماهیگیری می کنند، اما قایق ها شماره هویت آنها را با گل می پوشانند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به طور غیر قانونی در منطقه ای که برای ماهیگیران حرفه ای رزرو شده است، به طور غیر قانونی ماهیگیری می کنند، اما قایق ها با گل و لای، شماره هویت خود را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If he was exploited by landowners and the merchant and artisan classes, this did not result in total dependence on them.
[ترجمه گوگل]اگر او توسط زمین داران و طبقات بازرگان و صنعتگران مورد استثمار قرار می گرفت، این امر منجر به وابستگی کامل به آنها نمی شد
[ترجمه ترگمان]اگر او توسط مالکان و بازرگانان و بازرگانان مورد سو استفاده قرار می گرفت، این امر منجر به وابستگی کامل آن ها به آن ها نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صنعت کار (اسم)
artificer, artisan

صنعت گر (اسم)
artist, craftsman, artisan

افزارمند (اسم)
artisan, tradesman

انگلیسی به انگلیسی

• artist, creator; craftsman, skilled workman
an artisan is a person who has a job which requires skill with their hands.

پیشنهاد کاربران

صنعتگر
مترادفش میشه craftsman
هنرمند ( هنرهای تجسمی )
استاد، اوستا
artisan ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: هنرکار
تعریف: فردی که آثار هنری صناعی به وجود می آورد
Artisan = Craftsman
صنعت گر، صنعت کار، پیشه ور، دست ورز، هنر کار
صنعتگر
Craftsman, craftswoman
کسى که صاحب یک کسب می باشد.
Craftman
هنرمند

بپرس