arthritis

/arˈθraɪtəs//ɑːˈθraɪtɪs/

معنی: آرتروز، ورم مفاصل، اماس مفصل
معانی دیگر: (پزشکی) ورم مفاصل، آرتریت، بندآماس، بندتبسی، طب ورم مفاصل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: arthritic (adj.), arthritically (adv.), arthritic (n.)
• : تعریف: a disease of the joints in which they become painfully inflamed.

جمله های نمونه

1. arthritis has crippled her
ورم و درد مفاصل او را از حرکت انداخته است.

2. New ways to treat arthritis may provide an alternative to painkillers.
[ترجمه گوگل]راه های جدید برای درمان آرتریت ممکن است جایگزینی برای مسکن ها باشد
[ترجمه ترگمان]روش های جدید برای درمان ورم مفاصل ممکن است جایگزین مصرف مسکن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In later life she was crippled with arthritis.
[ترجمه شقایق] اواخر زندگی آرتروز اوراضعیف کرده بود
|
[ترجمه sobhan] در اواخر زندگی او به سیله آرتروز فلج شد
|
[ترجمه گوگل]در اواخر زندگی او به دلیل آرتروز فلج شد
[ترجمه ترگمان]در زندگی بعد از ورم مفاصل فلج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Arthritis and rheumatism are prominent crippling diseases.
[ترجمه گوگل]آرتریت و روماتیسم از بیماری های فلج کننده برجسته هستند
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rheumatoid arthritis has also been linked with the virus.
[ترجمه گوگل]آرتریت روماتوئید نیز با این ویروس مرتبط است
[ترجمه ترگمان]آرتروز Rheumatoid هم با این ویروس ارتباط داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fish oils are supposed to help relieve arthritis.
[ترجمه گوگل]روغن ماهی قرار است به تسکین آرتریت کمک کند
[ترجمه ترگمان]روغن ماهی به تسکین ورم مفاصل کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's a martyr to her arthritis.
[ترجمه گوگل]او به آرتروزش شهید شده است
[ترجمه ترگمان]اون برای ورم مفاصل خودش شهید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His hands were gnarled with arthritis.
[ترجمه گوگل]دستانش از آرتروز غرغره شده بود
[ترجمه ترگمان]دست هایش از ورم مفاصل گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His ailments include a mild heart attack and arthritis.
[ترجمه گوگل]از بیماری های او می توان به حمله قلبی خفیف و آرتروز اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]بیماری او شامل سکته قلبی خفیف و ورم مفاصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her condition was misdiagnosed as arthritis.
[ترجمه گوگل]بیماری او به اشتباه آرتریت تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]وضعیت اون به عنوان التهاب مفاصل اشتباه تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's eighty and crippled with arthritis.
[ترجمه گوگل]او هشتاد ساله است و مبتلا به آرتروز فلج است
[ترجمه ترگمان]او هشتاد سالشه و با التهاب مفاصل فلج شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her arthritis kicks up in cold weather.
[ترجمه گوگل]آرتریت او در هوای سرد شروع می شود
[ترجمه ترگمان]التهاب مفاصل او در هوای سرد فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's got arthritis and walks with a shuffle.
[ترجمه گوگل]او آرتروز دارد و با حرکت در حال راه رفتن است
[ترجمه ترگمان]اون آرتروز داره و با گام هایی بلند راه میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have a touch of arthritis in the wrist.
[ترجمه گوگل]من یک لمس آرتریت در مچ دست دارم
[ترجمه ترگمان]من دست ورم مفاصل در مچ دست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Scientists are developing new drugs to treat arthritis.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال توسعه داروهای جدید برای درمان آرتروز هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال توسعه داروهای جدید برای درمان آرتروز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آرتروز (اسم)
arthritis

ورم مفاصل (اسم)
arthritis

اماس مفصل (اسم)
arthritis

تخصصی

[بهداشت] آرتریت

انگلیسی به انگلیسی

• inflammation of the joints (medicine)
arthritis is a condition in which the joints in someone's body are swollen and painful.

پیشنهاد کاربران

a disease in which a person’s joints become swollen, and in which there is some loss in the ability to move them without pain
بیماری که در آن مفاصل فرد متورم می شود و در آن توانایی حرکت بدون درد آنها از بین می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

التهاب مفصل یا آرتریت به برافروختگی مفصل که با ورم و درد و محدودیت حرکت همراه است، گفته می شود ( ایجاد عفونت در یک مفصل ) . فرهنگستان زبان فارسی برای آرتریت، واژه های بندآماس و مفصل آماس را تصویب کرده است.

arthritis
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/arthritis• https://en.wikipedia.org/wiki/Arthritis
آرتروز ( هر گونه بیماری دردناک مفصلی به ویژه نوع التهابی آن که با تحلیل سطح مفصل ها همراه است یا بصورت خلاصه � درد مفصل � )
Painful disease of the joints
( بیماری ) آرتروز - ورم مفاصل
?How often do you travel by buses or taxis? Why
"I take the bus" to commute to work. I hire a taxi only when my old parents are travelling with me. My mother has 🔷arthritis🔷, so she finds it rather difficult to board a bus
التهاب مفصل یا مفاصل
arthritis ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: مفصل آماس
تعریف: برافروختگی ( inflammation ) مفصل که با ورم و درد و محدودیت حرکت همراه است |||متـ . بند آماس
آرتروز چرکی ( دامپزشکی )
آرتریت

بپرس