arsonist

/ˈɑːrsənəst//ˈɑːsənɪst/

معنی: کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
معانی دیگر: کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند

جمله های نمونه

1. the arsonist was sentenced to nine years of imprisonment
آتش افروز به نه سال زندان محکوم شد.

2. This looks like the handiwork of an arsonist.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این کار دست یک آتش افروز است
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد کار آتش افروزی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The arsonist may harbour a grudge against the company.
[ترجمه گوگل]آتش افروز ممکن است کینه ای نسبت به شرکت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آتش افروزی ممکن است نسبت به شرکت کینه به دل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This playing both arsonist and fire department is the real cause of the arms race in the region.
[ترجمه گوگل]این بازی آتش افروز و آتش نشانی عامل واقعی مسابقه تسلیحاتی در منطقه است
[ترجمه ترگمان]این بازی در هر دو بخش آتش نشانی و آتش نشانی دلیل اصلی مسابقه تسلیحاتی در منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Investigators are trying to figure out if arsonist was behind this church fire in Jacksonville, Florida.
[ترجمه گوگل]بازرسان در حال تلاش برای کشف این موضوع هستند که آیا آتش‌سوزی پشت این آتش‌سوزی کلیسا در جکسون‌ویل، فلوریدا بوده است یا خیر
[ترجمه ترگمان]بازرسان در حال تلاش برای فهمیدن این هستند که آیا arsonist پشت این آتش سوزی کلیسا در جکسون واقع در فلوریدا بوده است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Within two hours the arsonist was taken up by the police.
[ترجمه گوگل]در عرض دو ساعت آتش افروز توسط پلیس دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]بعد از دو ساعت، آتش افروز توسط پلیس دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're pretty sure you can identify a single arsonist?
[ترجمه گوگل]شما کاملا مطمئن هستید که می توانید یک آتش افروز واحد را شناسایی کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو کاملا مطمئنی که میتونی یه آتش افروزی رو شناسایی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The next day, the arsonist was arrested at a gymnasium.
[ترجمه گوگل]روز بعد، آتش افروز در یک سالن ورزشی دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]روز بعد، arsonist در سالن ورزش دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Giving an arsonist a lighter is beyond a joke.
[ترجمه گوگل]دادن فندک به آتش افروز فراتر از یک شوخی است
[ترجمه ترگمان]به آتش افروزی که فندک داره فراتر از یه جوک هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The arsonist confessed that he set fire to six businesses.
[ترجمه گوگل]عامل آتش سوزی اعتراف کرد که شش واحد تجاری را به آتش کشیده است
[ترجمه ترگمان]The اعتراف کرد که او شش کسب وکار را آتش زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First he began to shy away from the crowd of young street thug arsonist gunslingers.
[ترجمه گوگل]ابتدا او شروع به دوری از انبوه تیراندازان جوان و اوباش خیابانی کرد
[ترجمه ترگمان]ابتدا از میان جمعیت اراذل و اوباش خیابانی که متهم به آتش افروزی نامیده می شد، گریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If it should turn out that the fire was started by an arsonist, the story will take on additional meaning.
[ترجمه گوگل]اگر معلوم شود که آتش توسط یک آتش افروز آغاز شده است، داستان معنای بیشتری پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]اگر باید روشن شود که آتش سوزی توسط یک arsonist آغاز شده است، داستان به معنای دیگری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Having more combustible straw around only means more fuel for the arsonist.
[ترجمه گوگل]وجود نی قابل احتراق بیشتر در اطراف تنها به معنای سوخت بیشتر برای آتش افروز است
[ترجمه ترگمان]داشتن یه علف دیگه در این اطراف فقط به معنی سوخت برای آتش افروزی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To make a fire are the disturbing habit which arsonist have in common.
[ترجمه گوگل]آتش زدن عادت آزاردهنده ای است که آتش افروزان مشترک هستند
[ترجمه ترگمان]برای درست کردن آتش، این عادت آزار دهنده است که آتش افروزی مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند (اسم)
arsonist

انگلیسی به انگلیسی

• one who intentionally lights fires, one who maliciously burns property

پیشنهاد کاربران

بپرس