arrant

/ˈærənt//ˈærənt/

معنی: اواره، بدترین، بدنام ترین، ولگرد
معانی دیگر: محض، صرف، مطلق، کامل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: arrantly (adv.)
• : تعریف: complete; unmitigated; downright.
مترادف: absolute, categorical, complete, downright, flat-out, out-and-out, outright, perfect, profound, regular, thorough, thoroughgoing, total, unmitigated, unqualified, utter
مشابه: all-out, barefaced, flat, incontestable, plain, plumb, positive, rank, sheer, unconditional, unequivocal

- He is an arrant flirt who tries to win over women right in front of their husbands.
[ترجمه گوگل] او یک عشوه گر است که سعی می کند زنان را درست در مقابل شوهرانشان جلب کند
[ترجمه ترگمان] او an arrant است که می کوشد تا بر زنان مقابل شوهرانشان پیروز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- arrant dishonesty
[ترجمه گوگل] بی صداقتی مرتکب
[ترجمه ترگمان] دروغ محض
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. arrant folly
حماقت محض

2. an arrant coward
ترسوی تمام عیار

3. He's talking arrant nonsense.
[ترجمه گوگل]داره مزخرف حرف میزنه
[ترجمه ترگمان]دارد دروغ می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All three of us cooed like arrant fools.
[ترجمه گوگل]هر سه مان مثل احمق های متبحر غر می زدیم
[ترجمه ترگمان]هر سه ما، مثل احمق ها، با هم حرف می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't trust him, he an arrant hypocrite.
[ترجمه گوگل]به او اعتماد نکنید، او یک منافق متعصب است
[ترجمه ترگمان]به اون اعتماد نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are arrant knaves all ; believe none of us.
[ترجمه گوگل]ما همه ی کاسبکار هستیم ; باور هیچ کدام از ما
[ترجمه ترگمان]ما بدترین knaves، به هیچ کدام از ما ایمان نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The most arrant nonsense about a product is never questioned.
[ترجمه گوگل]عاقلانه ترین مزخرفات در مورد یک محصول هرگز زیر سوال نمی رود
[ترجمه ترگمان]The چرند در مورد یک محصول هرگز مورد سوال قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't trust him ; he is an arrant hypocrite.
[ترجمه گوگل]به او اعتماد نکن؛ او یک منافق سرسخت است
[ترجمه ترگمان]به او اعتماد نکن؛ او خیلی ریاکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is an arrant fool.
[ترجمه گوگل]او یک احمق متبحر است
[ترجمه ترگمان]او خیلی احمق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What an arrant hypocrite!
[ترجمه گوگل]چه منافق متعصبی!
[ترجمه ترگمان]عجب آدم ریاکار و ریاکاری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اواره (صفت)
adrift, arrant, excursive, homeless, errant, fugacious, straggly

بدترین (صفت)
arrant, worst

بدنام ترین (صفت)
arrant

ولگرد (صفت)
arrant, rangy

انگلیسی به انگلیسی

• absolute, total; infamous; wandering
you use arrant to emphasize that someone or something is very bad in some way.

پیشنهاد کاربران

کامل، محکم
مثال: He was an arrant fool.
او کامل محکم احمق بود.
one heck of sth /sb
The word arrant intensifies. An arrant criminal is one heck of a criminal. Arrant nonsense is total nonsense.

بپرس