armies

جمله های نمونه

1. armies are no longer merely earthbound
ارتش ها دیگر فقط زمینی نیستند.

2. both armies were guilty of extremities
هر دو قشون مرتکب اعمال شنیع شدند.

3. powerful armies trenching at a town
قشون های نیرومندی که به شهر نزدیک می شدند

4. their armies poured across europe
لشگرهای آنان سرتاسر اروپا را فرا گرفتند.

5. the two armies clashed on the banks of the euphrates
دو قشون در ساحل فرات با هم برخورد کردند.

6. the two armies clashed on this field
دو قشون در این دشت با هم مصاف دادند.

7. two almighty armies clashed at chaldoran
در چالدران دو قشون نیرومند با هم مصاف دادند.

8. a junction of two armies
الحاق دو قشون به هم

9. the germans were able to field three armies simultaneously
آلمان ها قادر بودند هم زمان سه ارتش را به میدان (جنگ) بیاورند.

پیشنهاد کاربران

در اصطلاح معنی کرور کرور یا دسته دسته هم می دهد.
َArmies of people were joining the protest
مردم دسته دسته به اعتراضات می پیوستند
Armies:لشکر، سپاه، ارتش، نظام
armies
ارتش، جمعیت، لشکر
ارتش . و البته به طرفداران گروه کیپاپ بزرگ bts ارمی هم میگن
نظامیان
ارتش، ارتش ها
ارتش ها

بپرس