arguments

جمله های نمونه

1. her arguments were logical and it was hard to fault them
استدلال های او منطقی بودند و خرده گیری از آنها سخت بود.

2. his arguments in defence of free trade were cogent
استدلال های او در دفاع از تجارت آزاد مجاب کننده بود.

3. his arguments in favor of raising the tax
دلایل او در طرفداری از بالا بردن مالیات

4. his arguments lacked consistency
بحث های او پیوستگی منطقی نداشت.

5. his arguments were thoroughly convincing
استدلال های او کاملا متقاعد کننده بود.

6. his arguments were tilted in favor of socialists
استدلال های او به سود سوسیالیست ها سوگیری شده بود.

7. the arguments of those two did not cohere
استدلال های آندو با هم تناقض داشت.

8. his devious arguments in opposition to peace
استدلال های دغلبازانه ی او در مخالفت با صلح

9. he grounded his arguments on economic considerations
بحث خود را بر پایه ی ملاحظات اقتصادی قرار داد.

10. i hate family arguments
از جر و بحث های خانوادگی بدم می آید.

11. she posed several arguments against the new bill
او چندین استدلال علیه لایحه ی جدید ارائه کرد.

12. the lawyer's opening arguments
استدلال های آغازین (اولیه ی) وکیل دادگستری.

13. there are several arguments against this policy
دلایل متعددی بر علیه این سیاست وجود دارد.

14. to fortify one's arguments with statistics
مباحث خود را با آمار به اثبات رساندن

15. to reinforce one's arguments
استدلال خود را محکم تر کردن

16. to rest one's arguments on rumors
استدلال های خود را متکی بر شایعات کردن

17. the crystal clearness of his arguments
روشنی آشکار بحث های او

18. to rehash the same old arguments
همان استدلال های کهنه را تکرار کردن

19. what did he base his arguments on?
استدلال او بر چه پایه ای بود؟

تخصصی

[کامپیوتر] آرگومان ها ( نشانوند . شناسه ) مقادیری ( پارامتر های حقیقی ) که از طریق احضار یک برنامه به یک تابع یا زیر برنامه منتقل می شود .

پیشنهاد کاربران

پرخاشگری، نزاع، مشاجره
استدلالات، براهین، ادله، علل، دلایل
استدلال ها
بحث استدلالی
for example: avoid arguments before bedtime.

آرگومان ها - شناسه ها
مشاجره

بپرس