applier


معنی: تقاضا کننده، اعمال کننده
معانی دیگر: تقاضا کننده، اعمال کننده

جمله های نمونه

1. I want to bring out the secrets of nature and apply them for the happiness of man. I don't know of any better service to offer for the short time we are in the world.
[ترجمه گوگل]من می خواهم اسرار طبیعت را بیرون بیاورم و آنها را برای خوشبختی انسان به کار ببرم من برای مدت کوتاهی که در دنیا هستیم خدمات بهتری نمی شناسم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم اسرار طبیعت را بیرون بیاورم و از آن ها برای خوشبختی انسان استفاده کنم من برای این مدت کوتاهی که در این دنیا هستیم هیچ خدمتی بهتر از این بلد نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Apply yourself to true riches; it is shameful to depend upon silver and gold for a happy life.
[ترجمه گوگل]خود را به ثروت واقعی بکار ببرید شرم آور است که برای زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشیم
[ترجمه ترگمان]خودتان را به ثروت حقیقی خود بمالید؛ این شرم آور است که برای یک زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only genuine refugees can apply for asylum.
[ترجمه گوگل]فقط پناهندگان واقعی می توانند درخواست پناهندگی دهند
[ترجمه ترگمان]تنها پناهندگان واقعی می توانند درخواست پناهندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's surprising how many people applied for the job.
[ترجمه گوگل]تعجب آور است که چند نفر برای این کار درخواست داده اند
[ترجمه ترگمان]تعجب آور است که چه تعداد از مردم برای این کار درخواست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The number of people who applied for the course was 120 compared with an initial estimate of between 50 and 100.
[ترجمه گوگل]تعداد افرادی که برای این دوره درخواست دادند 120 نفر بود در حالی که تخمین اولیه بین 50 تا 100 نفر بود
[ترجمه ترگمان]تعداد افرادی که برای این دوره بکار گرفته شدند در مقایسه با یک تخمین اولیه بین ۵۰ تا ۱۰۰ مورد مقایسه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was treated with scorn and ridicule by her colleagues when she applied for the job.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او برای این کار درخواست داد، توسط همکارانش مورد تمسخر و تمسخر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او برای این کار درخواست کار می کرد، با تمسخر و تمسخر همکاران خود رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After you apply the oil, wait 20 minutes before wiping off any excess.
[ترجمه گوگل]پس از استفاده از روغن، 20 دقیقه صبر کنید تا روغن اضافی را پاک کنید
[ترجمه ترگمان]بعد از این که روغن را به کار گرفتید، ۲۰ دقیقه صبر کنید تا مازاد خود را پاک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Students apply for admission to a particular college.
[ترجمه گوگل]دانشجویان برای پذیرش در یک کالج خاص اقدام می کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان درخواست پذیرش در یک کالج خاص را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Critics were busy dusting down the same superlatives they had applied to their first three films.
[ترجمه گوگل]منتقدان مشغول غبارروبی همان موارد برتری بودند که در سه فیلم اول خود به کار برده بودند
[ترجمه ترگمان]منتقدان مشغول مرتب کردن همان صفات عالی بودند که در سه فیلم اول خود به کار برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Apply the wallpaper paste with a roller.
[ترجمه گوگل]خمیر کاغذ دیواری را با غلتک بمالید
[ترجمه ترگمان]خمیر کاغذدیواری را با یک roller اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have applied for French citizenship.
[ترجمه گوگل]من برای تابعیت فرانسه درخواست داده ام
[ترجمه ترگمان]من برای شهروندی فرانسه درخواست داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You get really pissed off applying for jobs all the time.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً از اینکه دائماً برای شغل درخواست می دهید عصبانی می شوید
[ترجمه ترگمان]در تمام مدت از کار کردن برای شغل ناراحت می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The captain applied to headquarters for a transfer.
[ترجمه گوگل]کاپیتان برای انتقال به مقر مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان برای انتقال به ستاد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This principle applies to all kinds of selling.
[ترجمه گوگل]این اصل در مورد انواع فروش صدق می کند
[ترجمه ترگمان]این اصل در مورد انواع فروش صدق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقاضا کننده (اسم)
applicant, applier

اعمال کننده (اسم)
applier, applicator

انگلیسی به انگلیسی

• one who applies, applicant, candidate

پیشنهاد کاربران

بپرس