apples

جمله های نمونه

1. apples and other fruits
سیب و میوه های دیگر

2. apples and pears
سیب و گلابی

3. apples are kept in cold storage
سیب را در سردخانه نگه می دارند.

4. apples are on sale
سیب را با تخفیف می فروشند.

5. apples are sold by the box
سیب را جعبه ای می فروشند.

6. apples by the kilo and eggs by the dozen
سیب کیلویی و تخم مرغ دو جینی

7. apples fall from the tree
سیب ها از درخت می افتند.

8. apples galore
سیب فراوان

9. apples running 7 to a kilo
هر 7 تا سیب یک کیلو وزن دارد.

10. apples sell at three for a dollar
سیب ها هر سه تا یک دلار فروخته می شوند.

11. apples store easily
سیب آسان انبار می شود.

12. apples went for one hundred tomans a kilo
سیب کیلویی صد تومان به فروش می رسید.

13. acerbic apples
سیب های ترش

14. five apples
پنج تا سیب

15. home-grown apples
سیب محصول باغچه ی منزل،سیب خانگی

16. nine apples
نه تا سیب

17. our apples are good but theirs are better
سیب های ما خوب هستند ولی مال آنها بهترند.

18. our apples are packaged in plastic bags
سیب های ما در کیسه های پلاستیکی بسته بندی می شوند.

19. rotten apples
سیب های پوسیده

20. ten apples
ده تا سیب

21. these apples are cheap
این سیب ها ارزانند.

22. these apples are sold by the bag
این سیب ها را پاکتی می فروشند (نه کیلویی)

23. these apples are sold by the hundred
این سیب ها را صدتا صدتا می فروشند.

24. those apples taste good but they are expensive
آن سیب ها خوشمزه ولی گران هستند.

25. unripe apples
سیب های نرسیده

26. wizened apples
سیب های پلاسیده

27. dogs and apples are not usually classed together
سگ و سیب معمولا با هم رده بندی نمی شوند.

28. he mooched apples from the blind man's basket
او از سبد مرد کور،سیب بلند کرد.

29. they sell apples for two dollars a pound
سیب ها را (به بهای) پوندی دو دلار می فروشند.

30. those red apples
آن سیب های سرخ

31. we sell apples by weight
سیب ها را بر حسب وزن (کیلویی) می فروشیم.

32. a box of apples
جعبه ی سیب

33. a cartload of apples
یک گاری (پر از) سیب

34. a truckload of apples
یک کامیون (پر از) سیب

35. fruits such as apples and oranges
میوه های از قبیل سیب و پرتقال

36. i liked those apples so i bought several
از آن سیب ها خوشم آمد لذا چندتا (از آنها را) خریدم.

37. take as many apples as you can eat
هر قدر سیب که می توانی بخوری بردار.

38. to divide the apples into quarters
سیب ها را به چهار بخش تقسیم کردن

39. trees heavy with apples
درختانی که سیب بر آنها سنگینی می کند

40. a bag full of apples
یک پاکت پر از سیب

41. a crate full of apples
یک صندوق پر از سیب

42. a dollar's worth of apples
سیب به اندازه ی یک دلار

43. a lap full of apples
یک دامن پر از سیب

44. how much did the apples cost?
قیمت سیب ها چقدر بود،سیب ها چند تمام شد؟

45. my mother was paring apples
مادرم داشت سیب پوست می کند.

46. she gave us two apples each
به هر کدام از ما دو سیب داد.

47. she separated the bigger apples and put them in her own basket
او سیب های درشت تر را سوا کرد و در سبد خویش قرار داد.

48. they have graded the apples by size
سیب ها را از نظر اندازه طبقه بندی کرده اند.

49. to sort out good apples from bad ones
سیب های خوب را از بد جدا کردن

50. take any one of the apples you want
هرکدام از سیب ها را که می خواهی بردار.

51. the sack ripped and the apples fell to the ground
کیسه درید و سیب ها بر زمین افتادند.

52. i washed and cored two large apples
من دو سیب درشت را شستم و مغز آنها را درآوردم.

53. she sent her son to buy apples
پسرش را فرستاد که سیب بخرد.

54. the basket fell down and the apples scattered on the sidewalk
سبد افتاد و سیب ها در پیاده رو پراکنده شدند.

55. the girls pelted us with green apples
دخترها سیب های سبز به ما پرتاب کردند.

56. we need somebody to box all these apples
نیاز به کسی داریم که همه ی این سیب ها را در جعبه بریزد.

پیشنهاد کاربران

بپرس