appellate

/əˈpelət//əˈpelət/

معنی: استینافی
معانی دیگر: (حقوق) وابسته به پژوهش خواهی یا استیناف، تجدید نظری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having to do with appeals, esp. having the power to review and reverse a lower court's decisions.

جمله های نمونه

1. an appellate court
دادگاه تجدید نظر

2. The appellate court affirmed the judgement of the lower court.
[ترجمه گوگل]دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف قضاوت دادگاه بدوی را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Earlier this year federal appellate courts struck down the New York and Washington laws.
[ترجمه گوگل]در اوایل سال جاری دادگاه های استیناف فدرال قوانین نیویورک و واشنگتن را لغو کردند
[ترجمه ترگمان]در اوایل سال جاری، دادگاه های استینافی فدرال به قوانین نیویورک و واشنگتن حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Congress may limit the appellate jurisdiction of the Supreme Court even in constitutional cases.
[ترجمه گوگل]کنگره ممکن است صلاحیت استیناف دیوان عالی را حتی در پرونده های قانون اساسی محدود کند
[ترجمه ترگمان]کنگره ممکن است صلاحیت استیناف دیوان عالی را حتی در موارد قانون اساسی محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, there has not been an appellate court case on this topic in the public schools.
[ترجمه گوگل]با این حال، پرونده ای در دادگاه تجدید نظر در این زمینه در مدارس دولتی وجود نداشته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک دادگاه استینافی در مورد این موضوع در مدارس عمومی وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Last May, an appellate court allowed the city to seize two buildings.
[ترجمه گوگل]در ماه مه گذشته، دادگاه استیناف به شهر اجازه داد تا دو ساختمان را تصرف کند
[ترجمه ترگمان]در ماه مه گذشته، یک دادگاه استینافی به این شهر اجازه داد تا دو ساختمان را تصرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The appellate court may then make the order if it thinks fit.
[ترجمه گوگل]دادگاه استیناف در صورت صلاحدید می تواند حکم صادر کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف ممکن است در صورت فکر کردن حکم را صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eighteen months later an appellate court reversed the convictions and criticized the conduct of the trial judge and the prosecution.
[ترجمه گوگل]هجده ماه بعد، دادگاه استیناف محکومیت ها را لغو کرد و از عملکرد قاضی پرونده و دادستان انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]هجده ماه بعد یک دادگاه استیناف این محکومیت ها را معکوس کرد و رفتار قاضی دادگاه و دادستان را مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If upheld in appellate court the case could form an important precedent in family law.
[ترجمه گوگل]اگر این پرونده در دادگاه تجدیدنظر تأیید شود، می تواند سابقه مهمی در حقوق خانواده ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اگر در دادگاه استیناف تایید شود، این پرونده می تواند یک سابقه مهم در حقوق خانواده را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The appellate court decision affects Texas, Louisiana and Mississippi.
[ترجمه گوگل]تصمیم دادگاه استیناف بر تگزاس، لوئیزیانا و می سی سی پی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم دادگاه استینافی، تگزاس، لویزیانا و می سی سی پی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Appellate court - A court having jurisdiction to hear appeals and review a trial court's procedure.
[ترجمه گوگل]دادگاه استیناف - دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به شکایات و بررسی رویه دادگاه بدوی را دارد
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف - دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به درخواست های استیناف را دارد و روند دادرسی دادگاه را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The constitution supervision committee exercises the appellate jurisdiction over the unconstitutional cases in accordance with judicial procedure.
[ترجمه گوگل]کمیته نظارت بر قانون اساسی صلاحیت استیناف را در مورد پرونده های خلاف قانون اساسی طبق رویه قضایی اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]کمیته نظارت بر قانون اساسی، حوزه صلاحیت استیناف را بر خلاف آئین دادرسی قضایی، بر موارد خلاف قانون اساسی اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This means appellate report will be adopted unless the prevailing party agrees not to adopt it, which is impossible and unthinkable in any circumstances.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که گزارش استیناف تصویب می شود مگر اینکه طرف غالب موافقت کند که آن را تصویب نکند که در هر شرایطی غیر ممکن و غیر قابل تصور است
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که گزارش استیناف اتخاذ خواهد شد مگر اینکه طرف غالب موافقت کند که آن را اتخاذ نکند، که در هر شرایطی غیر ممکن و غیرقابل تصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. California law does not recognize gay marriages, but state appellate courts have adjudicated gay and lesbian palimony cases.
[ترجمه گوگل]قانون کالیفرنیا ازدواج همجنس گرایان را به رسمیت نمی شناسد، اما دادگاه های استیناف ایالتی پرونده های حقوقی همجنس گرایان و لزبین ها را مورد رسیدگی قرار داده اند
[ترجمه ترگمان]قانون کالیفرنیا ازدواج های همجنس گرایی را به رسمیت نمی شناسد، اما دادگاه های استینافی دولتی، adjudicated مورد همجنس گرا و همجنس گرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استینافی (صفت)
appellant, appellate

تخصصی

[حقوق] پژوهشی، استینافی

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to appeals (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس