appeaser

/əˈpiːzə//əˈpiːzə/

معنی: دلجویی کننده، تسکین بخش
معانی دیگر: دلجویی کننده، تسکین بخش

جمله های نمونه

1. He was as much of an appeaser as Chamberlain, but less dogmatic and self-righteous.
[ترجمه گوگل]او به اندازه چمبرلین مماشات کننده بود، اما کمتر جزم اندیش و خودپسند بود
[ترجمه ترگمان]او به اندازه an appeaser، ولی less و self بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr de Klerk is criticised as an appeaser, not praised as a statesman.
[ترجمه گوگل]آقای دکلرک به عنوان یک مماشات کننده مورد انتقاد قرار می گیرد نه به عنوان یک دولتمرد
[ترجمه ترگمان]آقای دی کلارک به عنوان یک سیاست مدار مورد انتقاد قرار گرفته است، نه به عنوان یک سیاست مدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An appeaser is one who feeds a crocodile -- hoping it will eat him last.
[ترجمه گوگل]مماشات کننده کسی است که به کروکودیل غذا می دهد - به این امید که آخرین بار او را بخورد
[ترجمه ترگمان]یه appeaser که از یه کروکودیل تغذیه می کنه و امیدوار می شه که آخرش اون رو بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Still, we promise we'll make an appearance. The appearance is an appeaser.
[ترجمه گوگل]با این حال، ما قول می دهیم که ظاهر شویم ظاهر مماشات کننده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، قول می دهیم که سر و کله اش پیدا بشود ظاهر یک appeaser است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Martland said: "Mussolini ended his life hung upside down in Milan, but history has not been kind to Hoare either, condemned as an appeaser of fascism alongside Neville Chamberlain.
[ترجمه گوگل]مارتلند گفت: «موسولینی در میلان وارونه به زندگی خود پایان داد، اما تاریخ نیز با هور مهربان نبوده است که در کنار نویل چمبرلین به عنوان مماشات کننده فاشیسم محکوم شده است
[ترجمه ترگمان]martland گفت: \" موسولینی به پایان عمرش آویزان شده و در میلان آویزان شده، اما تاریخ نیز به عنوان هور been در کنار نویل Chamberlain محکوم نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلجویی کننده (اسم)
appeaser, propitiator

تسکین بخش (اسم)
appeaser

انگلیسی به انگلیسی

• pacifier, reconciler, one who appeases

پیشنهاد کاربران

بپرس