antiquarian

/ˌæntɪˈkweəriən//ˌæntɪˈkweəriən/

معنی: باستانی، وابسته بقدیم
معانی دیگر: وابسته به عتیقه ها و آثار باستانی، وابسته به عتیقه شناسان، وابسته به کتاب های قدیمی و بهادار، عتیقه شناس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to antiques, or the study of them.

(2) تعریف: of, relating to, or dealing in rare old books.
اسم ( noun )
مشتقات: antiquarianism (n.)
• : تعریف: a student of or dealer in relics and ancient works of art; antiquary.

جمله های نمونه

1. antiquarian bookshop
فروشگاه کتاب های قدیمی و بهادار

2. The antiquarian tried to palm the painting off as a real Renoir.
[ترجمه گوگل]باستانی سعی کرد این نقاشی را به عنوان یک رنوار واقعی از بین ببرد
[ترجمه ترگمان](antiquarian)سعی کرد نقاشی را به عنوان یک رنوار واقعی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nor is he an old-fashioned, bookish poet with antiquarian tendencies like Tennyson.
[ترجمه گوگل]او همچنین یک شاعر قدیمی و کتاب پسند با گرایش های باستانی مانند تنیسون نیست
[ترجمه ترگمان]همچنین او یک شاعر قدیمی و کتابی با تمایلات antiquarian مانند تنیسون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The closure of the antiquarian business in Bristol was part of this realignment, and was reflected in the 1992 accounts.
[ترجمه گوگل]بسته شدن کسب و کار عتیقه جات در بریستول بخشی از این تجدید نظر بود و در حساب های سال 1992 منعکس شد
[ترجمه ترگمان]بسته شدن تجارت عتیقه در بریستول بخشی از این تجدید نظر بود و در سال ۱۹۹۲ انعکاس یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They sold to the highest bidder, an antiquarian book-seller from Fife.
[ترجمه گوگل]آنها به بالاترین قیمت پیشنهاد دادند، یک فروشنده کتاب عتیقه از فایف
[ترجمه ترگمان]آن ها به بالاترین پیشنهاد دهنده، یک کتاب عتیقه گران قیمت از فایف فروخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His antiquarian temperament has made him a greater snapper-up of unconsidered trifles of archaeology, architecture and literature.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی باستانی او باعث شده است که بیشتر از چیزهای نادرست باستان شناسی، معماری و ادبیات استفاده کند
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی (antiquarian)او باعث شده است که او به جزییات بیشتری درباره مسایل باستان شناسی، معماری و ادبیات بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since Michelangelo was an ardent antiquarian, all this will have been familiar territory.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که میکل آنژ یک باستانی سرسخت بود، همه اینها سرزمینی آشنا خواهند بود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که میکلانژ یک شهر باستانی پر شور بود، همه اینها به قلمرو آشنا مبدل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their pecuniary interests were probably greater than their antiquarian ones, and their errors were written up by the historian.
[ترجمه گوگل]منافع مالی آنها احتمالاً بیشتر از منافع باستانی آنها بوده است و اشتباهات آنها توسط مورخ نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]علایق مالی آن ها احتمالا بیش از آثار باستانی their بود، و اشتباه ات آن ها توسط مورخ نگاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They will include government reports, travellers' descriptions and antiquarian books, trade directories, old newspapers, early school textbooks.
[ترجمه گوگل]آنها شامل گزارش‌های دولتی، توصیفات مسافران و کتاب‌های باستانی، فهرست‌های تجاری، روزنامه‌های قدیمی، کتاب‌های درسی اولیه مدرسه خواهند بود
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل گزارش ها دولتی، توصیفات مسافران و کتاب های باستانی، دایرکتوری های تجاری، روزنامه های قدیمی و کتاب های درسی مدارس ابتدایی خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have my own small collection of antiquarian books and first editions my self " . "
[ترجمه گوگل]من مجموعه کوچکی از کتابهای عتیقه و اولین نسخه های خودم را دارم "
[ترجمه ترگمان]من مجموعه کوچک کتاب های antiquarian را دارم و اولین نسخه خودم را چاپ می کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stare Decisis at firstbe something of an antiquarian function, and this was easy enough to accept.
[ترجمه گوگل]نگاه خیره به تصمیم در ابتدا چیزی شبیه به یک کارکرد باستانی بود، و پذیرش آن به اندازه کافی آسان بود
[ترجمه ترگمان]به Decisis در firstbe چیزی از یک کار باستانی antiquarian، و این به اندازه کافی آسان بود که آن را قبول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The library is rich in historical and antiquarian works.
[ترجمه گوگل]این کتابخانه سرشار از آثار تاریخی و باستانی است
[ترجمه ترگمان]کتابخانه در آثار تاریخی و عتیقه غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His interest as a writer was distinctly antiquarian.
[ترجمه گوگل]علاقه او به عنوان یک نویسنده کاملاً باستانی بود
[ترجمه ترگمان]علاقه او به یک نویسنده به وضوح در دوران باستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The library is rich in historical books and antiquarian works.
[ترجمه گوگل]این کتابخانه سرشار از کتاب های تاریخی و آثار باستانی است
[ترجمه ترگمان]کتابخانه از کتاب های تاریخی و آثار باستانی غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باستانی (صفت)
prime, gray, old, ancient, age-old, classical, antique, antiquarian, classic, traditionary, relict, primeval

وابسته ب قدیم (صفت)
antiquarian

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to antiquities
one who studies antiquities; one who collects antiquities
antiquarian means concerned with old and rare objects.

پیشنهاد کاربران

بپرس