antipyretic

/ˌæntiːpaɪˈretɪk//ˈæntɪpaɪˈretɪk/

داروی تب بر، داروی تب بر تب بر، ضدتب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: diminishing or preventing fever.

- antipyretic medication
[ترجمه گوگل] داروی تب بر
[ترجمه ترگمان] داروی antipyretic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: antipyresis (n.)
• : تعریف: a medication that diminishes or prevents fever.

جمله های نمونه

1. Conclusion:Using antipyretic detoxification method was an effective way for pityriasis rosea.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: استفاده از روش سم‌زدایی تب، راه مؤثری برای پیتریازیس روزآ بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: استفاده از روش سم زدایی antipyretic روش موثری برای pityriasis rosea بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods and external antipyretic and antidotal herb to treating 43 cases of herpes zoster patients.
[ترجمه گوگل]روش ها و گیاه ضد تب و ضد زهر خارجی برای درمان 43 مورد از بیماران تبخال زوستر
[ترجمه ترگمان]روش ها و antipyretic خارجی و antidotal برای درمان ۴۳ مورد از بیماران مبتلا به تب خال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Actions : Antipyretic, antidotal, antiphlogistic and analgesic.
[ترجمه گوگل]اثرات: تب بر، ضد سم، ضد فلوژیست و ضد درد
[ترجمه ترگمان]کنش ها: Antipyretic، antidotal، antiphlogistic و مسکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods: The antipyretic effect of XNJI and its influence on central febrile medium were observed in rabbit model of hyperpyrexia caused by rabbit hemorrhagic fever virus(RHFV).
[ترجمه گوگل]روش کار: اثر تب بری XNJI و تأثیر آن بر محیط تب مرکزی در مدل خرگوش هیپرپیرکسی ناشی از ویروس تب خونریزی دهنده خرگوش (RHFV) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: اثر antipyretic of و تاثیر آن بر محیط مرکزی تبی در مدل خرگوش of ناشی از ویروس تب خونریزی خرگوش (RHFV)مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion:effective period of the compound antipyretic jel is 2 years.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: مدت اثربخشی ترکیب ژل ضد تب 2 سال است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: دوره موثر ترکیب antipyretic jel ۲ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods The antipyretic effect was determined with the models of subcutaneous injection of dried yeast suspension.
[ترجمه گوگل]MethodsThe اثر تب بر با مدل های تزریق زیر جلدی سوسپانسیون مخمر خشک تعیین شد
[ترجمه ترگمان]روش ها اثر antipyretic با مدل های تزریق زیرجلدی سوسپانسیون مخمر خشک تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion and external antipyretic and antidotal herb could inhibit either herpes'virus or caricella virus.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری و گیاه ضد تب و ضد زهر خارجی می تواند ویروس هرپس یا کاریسلا را مهار کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری و antipyretic خارجی و antidotal می تواند ویروس تب خال یا ویروس caricella را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The antipyretic paste made from the above formula can be applied on the skin surface of a pyretic patient to conduct auxiliary antipyretic treatment under physical and medical dual antipyretic effect.
[ترجمه گوگل]خمیر تب بر ساخته شده از فرمول فوق را می توان بر روی سطح پوست یک بیمار تب دار برای انجام درمان کمکی ضد تب تحت اثر ضد تب دوگانه فیزیکی و پزشکی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]خمیر antipyretic ساخته شده از فرمول بالا را می توان بر روی سطح پوست یک بیمار pyretic اعمال کرد تا درمان antipyretic کمکی تحت اثر دوگانه درمان فیزیکی و پزشکی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Method: The antipyretic effects of Bailian Caogen granule was evaluated in rabbit fever model induced by peptone.
[ترجمه گوگل]روش: اثرات تب بر گرانول Bailian Caogen در مدل تب خرگوش ناشی از پپتون بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش: اثرات antipyretic of Caogen granule در مدل تب خرگوش ناشی از پپتن ارزیابی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results: Using antipyretic and antidotal herb can shorten the course of herpes zoster.
[ترجمه گوگل]يافته ها: استفاده از گياه ضد تب و ضد سم مي تواند دوره تبخال را كوتاه كند
[ترجمه ترگمان]نتایج: استفاده از گیاه antipyretic و antidotal می تواند مسیر تب خال تناسلی را کوتاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion: Compound TunNiuXi sirup was proved having significant antipyretic effect.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ترکیب شربت TunNiuXi اثر ضد تب قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ترکیب TunNiuXi sirup اثبات شده است که اثر antipyretic قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To study antipyretic action of scutellarin on fever in rabbits.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر ضد تب اسکوتلارین بر تب در خرگوش
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اقدام antipyretic در مورد تب خرگوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What kind of antipyretic do you usually prescribe to children who have got high fever?
[ترجمه گوگل]برای کودکانی که تب بالا دارند معمولا چه نوع ضد تب تجویز می کنید؟
[ترجمه ترگمان]معمولا چه نوع of برای کودکانی که تب بالایی دارند تجویز می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective : To observe antipyretic - analgesic and anti - inflammatory effects of Banlangen Buccal Tablets ( BBTs ).
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات ضد تب - ضد درد و ضد التهابی قرص Banlangen Buccal (BBTs)
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثرات ضد درد و ضد التهاب Banlangen buccal Tablets (BBTs)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] تب بر

انگلیسی به انگلیسی

• agent which reduces fever
pertaining to a substance which reduces fever

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : anti/pyret/ic ✅ تلفظ واژه: an - ti - pī - RET - ik ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: ضدتب: دارای عمل متقابل با تب ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
ضدتب: دارای عمل متقابل با تب
antipyretic ( پزشکی )
واژه مصوب: تب‏بُر
تعریف: دارو یا فرایندی که موجب کاهش یا قطع تب می شود

بپرس