antinomy

/ænˈtɪnəmɪ//ænˈtɪnəmɪ/

معنی: اظهار مخالف، تناقض دو قانون یا دو اصل
معانی دیگر: تضاد (دو قانون یا اصل و غیره)، تناقض (عقلانی یا معنوی)، پادبود، پادشناسی، تناق­ دو قانون یا دو اصل

جمله های نمونه

1. But produced a new antinomy again in the farm tax and excise tax the reform the process.
[ترجمه گوگل]اما ایجاد یک ضدیت جدید دوباره در مالیات بر مزرعه و مالیات غیر مستقیم اصلاح روند
[ترجمه ترگمان]اما دوباره در بخش مالیات مزرعه و مالیات برای اصلاح این روند دوباره antinomy جدیدی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The antinomy has been extruded between the limit literature resource and the rising reader's requires.
[ترجمه گوگل]تضاد بین منابع محدود ادبیات و نیازهای خواننده در حال افزایش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]antinomy بین منابع ادبی محدود و نیاز به افزایش نیاز خواننده پرس و جو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Those with heroin dependence showed antinomy of both "irritability, impulsion, brisk" and "complacence with status in quo, lower enterprise", and deviations from traditional sex-roles.
[ترجمه گوگل]آنهایی که وابستگی به هروئین داشتند، مخالفت خود را با "تحریک پذیری، تکانش، تند" و "خشنودی از وضعیت موجود، کار پایین تر" و انحراف از نقش های جنسی سنتی نشان دادند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که وابسته به هروئین هستند از هر دو \"زودرنجی، impulsion، چالاک\"، و \"complacence با وضعیت موجود\"، شرکت پایین تر \" و انحراف از نقش های سنتی جنسیتی نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Book of Changes emphasizes that only antinomy between both parties of contradiction can accelerate the transform and affect Taos of past dynasties.
[ترجمه گوگل]کتاب تغییرات تأکید می‌کند که تنها تضاد بین هر دو طرف تضاد می‌تواند تحول را تسریع بخشد و بر تائوهای سلسله‌های گذشته تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]کتاب تغییرات تاکید می کند که تنها ناسازگاری بین دو طرف تعارض می تواند تبدیل را تسریع کند و بر Taos از dynasties گذشته تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There will be an antinomy among sample frequency, memory capacitance and the width of window of sample time for developing the resolving power of LA while we taking the LA to test an digital system.
[ترجمه گوگل]در حالی که ما از LA برای آزمایش یک سیستم دیجیتال استفاده می کنیم، بین فرکانس نمونه، ظرفیت حافظه و عرض پنجره زمان نمونه برای توسعه قدرت تفکیک LA، یک ضدیت وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]در بین فراوانی نمونه، ظرفیت حافظه و عرض پنجره زمان نمونه برای توسعه قدرت حل ای آل ای وجود خواهد داشت، در حالی که ما لس آنجلس را برای آزمایش یک سیستم دیجیتالی در نظر می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the development of the history, there exists antinomy between ugliness and beauty.
[ترجمه گوگل]در طول توسعه تاریخ، بین زشتی و زیبایی تضاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در طول توسعه تاریخ، antinomy بین زشتی و زیبایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Have a class an occurrence antinomy class dismissed solve.
[ترجمه گوگل]یک کلاس یک رخداد کلاس آنتینومی رد شده حل کنید
[ترجمه ترگمان]یک کلاس از کلاس داشته باشید که کلاس antinomy حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The theory of antinomy, however, is the most important part in the transcendental logic.
[ترجمه گوگل]با این حال، نظریه ضدیت، مهمترین بخش در منطق استعلایی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، نظریه of مهم ترین بخش در منطق متعالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Exploitation of water-soil and ecological protection are antinomy ens, and how to correspond development is a question for discussion for the subject of environment protection now.
[ترجمه گوگل]بهره برداری از آب-خاک و حفاظت از محیط زیست یک ضدیت است، و چگونگی مطابقت با توسعه یک سوال برای بحث در مورد حفاظت از محیط زیست در حال حاضر است
[ترجمه ترگمان]بهره برداری از خاک - خاک و حفاظت اکولوژیکی برابر با antinomy است و چگونگی انطباق با توسعه یک سوال برای بحث در مورد موضوع حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But produced a new antinomy again in tax and excise tax the reform the process.
[ترجمه گوگل]اما اصلاحات در این فرآیند، مجدداً یک ضدیت جدید در مالیات و مالیات غیر مستقیم ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]اما دوباره در زمینه مالیات و مالیات برای اصلاح این روند دوباره antinomy جدیدی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This outstanding antinomy has its history factor, existing particularity.
[ترجمه گوگل]این تضاد برجسته عامل تاریخی خود، ویژگی های موجود است
[ترجمه ترگمان]این antinomy برجسته عامل تاریخچه خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Water resources and demand the antinomy be outstanding.
[ترجمه گوگل]منابع آب و تقاضای ضدیت برجسته باشد
[ترجمه ترگمان]منابع آب و تقاضا می تواند برجسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The antinomy of the eschatological thought itself in destruction and production attributes active consciousness of redemption and social crisis to his thought.
[ترجمه گوگل]ضدیت خود اندیشه آخرت شناختی در تخریب و تولید، آگاهی فعال رستگاری و بحران اجتماعی را به اندیشه او نسبت می دهد
[ترجمه ترگمان]The of خود را در ویرانی و تولید، آگاهی فعال از شر و بحران اجتماعی به اندیشه خود می پنداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, there is antinomy between psychological crisis intervention and social support in our country disaster-hit area.
[ترجمه گوگل]با این حال، بین مداخله در بحران روانی و حمایت اجتماعی در منطقه فاجعه‌دیده کشورمان تضاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، بین مداخله بحران روانی و حمایت اجتماعی در منطقه آسیب دیده از فاجعه کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The " Antinomy " in Kant and Mathematical Tough " Paradox "
[ترجمه گوگل]«آنتانومی» در کانت و «پارادوکس سخت ریاضی»
[ترجمه ترگمان]\"antinomy\" در کانت و Tough Mathematical \"پارادوکس\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اظهار مخالف (اسم)
antinomy

تناقض دو قانون یا دو اصل (اسم)
antinomy

تخصصی

[حقوق] تناقض، تعارض ظاهری یا واقعی در قوانین، تناقض قضیه یا حکم، قوانین یا مقررات متناقض، تصمیمات یا موارد ضد و نقیض
[ریاضیات] تنازع احکام، تناقض دو قانون

انگلیسی به انگلیسی

• conflict between two laws, conflict between two principles

پیشنهاد کاربران

بپرس