anther

/ˈænθər//ˈænθə/

معنی: بساک
معانی دیگر: (گیاه شناسی) بساک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in botany, the part of a flower's stamen that bears pollen.

جمله های نمونه

1. He has been transferred to anther branch.
[ترجمه گوگل]او به شعبه دیگری منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]به شعبه anther منتقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These flowers possess spring-loaded anthers that give honey bees a rough blow when they enter.
[ترجمه گوگل]این گل‌ها دارای بساک‌های بهاری هستند که به زنبورهای عسل در هنگام ورود ضربه‌ای سخت وارد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این گل ها دارای anthers بار فنری هستند که هنگام ورود به زنبور عسل ضربه محکمی به زنبور عسل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They grow flowers, but the male anthers are stunted or withered: Seed but no pollen is produced.
[ترجمه گوگل]آنها گل می‌رویند، اما بساک‌های نر کوتاه‌قد یا پژمرده می‌شوند: دانه تولید می‌شود اما گرده‌ای تولید نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]آن ها گل ها را پرورش می دهند، اما the مذکر رشد کرده و یا پژمرده می شوند: دانه اما هیچ گرده تولید نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The induction of body cell embryo and anther embryoid of Asparagus officinalis L.
[ترجمه گوگل]القای جنین سلولی بدن و جنین بساک مارچوبه officinalis L
[ترجمه ترگمان]القای جنین سلول جسم و بساک embryoid of L
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Basifixed Stamens in which the anther lobes are attached at their base to the filament, and are not capable of independent movement. Compare dorsifixed; versatile.
[ترجمه گوگل]برچه های بسیفیکس که در آن لوب های بساک در پایه خود به رشته چسبیده اند و قادر به حرکت مستقل نیستند دورسیفیکس را مقایسه کنید همه کاره
[ترجمه ترگمان]Basifixed stamens که در آن بساک در پایه خود به رشته متصل می شوند و قادر به حرکت مستقل نیستند dorsifixed را Compare، versatile را مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With shouting, the Eridanus girl jumps to anther side of the crystalloid, and a picture of that"tier" has turned up at the rest space in it.
[ترجمه گوگل]دختر Eridanus با فریاد به طرف دیگر کریستالوئید می پرد و تصویری از آن "طبقه" در فضای استراحت در آن ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]با فریاد، دختر Eridanus به سمت بساک of می پرد و تصویری از آن ردیف \"ردیف\" در فضای خالی آن می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let me smell that shirt. Yeah, it anther week.
[ترجمه گوگل]بگذار آن پیراهن را بو کنم آره هفته دیگه
[ترجمه ترگمان] بذار بوش رو حس کنم آره، هفته پیش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The earliest abnormal phenomenon in sterile anther was nucleolus of sporogenous cells locating in the edge of nucleus.
[ترجمه گوگل]اولین پدیده غیرطبیعی در بساک استریل، هسته سلول های اسپوروژنی بود که در لبه هسته قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]اولین پدیده غیر عادی در بساک استریل، nucleolus از سلول های sporogenous در لبه هسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The capacity of dehiscent anther was determined to the size and the morpha of anther stomium cell, epidermal cell and fibrous stratum's plastic property of the pollen sac wall.
[ترجمه گوگل]ظرفیت بساک منهدم کننده به اندازه و مورفای سلول استومیوم بساک، سلول اپیدرمی و ویژگی پلاستیک لایه فیبری دیواره کیسه گرده تعیین شد
[ترجمه ترگمان]ظرفیت بساک به اندازه و the of stomium stomium، سلول epidermal و جنس پلاستیک لایه فیبری از دیواره کیسه گرده تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Haploid variety breeding and application in anther culture breeding.
[ترجمه گوگل]اصلاح واریته هاپلوئید و کاربرد در اصلاح کشت بساک
[ترجمه ترگمان]haploid به پرورش و کاربرد در بساک مربوط به زاد و ولد culture
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The technology of cayenne anther culture monoploid breeding they set up belongs to the area of plant biological technology.
[ترجمه گوگل]فناوری پرورش مونوپلوید کشت بساک کاین که آنها راه اندازی کردند متعلق به حوزه فناوری بیولوژیکی گیاهی است
[ترجمه ترگمان]فن آوری بساک culture cayenne monoploid به حوزه فن آوری زیستی گیاهان تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Anther important scenery of YaoWan, back side of main building for ShanXi assembly hall.
[ترجمه گوگل]مناظر مهم دیگری از YaoWan، قسمت پشتی ساختمان اصلی برای سالن مونتاژ ShanXi
[ترجمه ترگمان]مناظر مهم YaoWan، قسمت پشتی ساختمان اصلی سالن اجتماعات ShanXi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. AC's promotion of tobacco anther culture emergence was effected with macroelement and microelement's balance level.
[ترجمه گوگل]ترویج AC برای ظهور کشت بساک تنباکو با سطح تعادل ماکرو عنصر و میکروالمان انجام شد
[ترجمه ترگمان]ترویج فرهنگ بساک به فرهنگ tobacco با تراز سفیدی macroelement و microelement صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Techniques for anther culture has been developed and widely used for most Brassica species, but not for radish ( Raphanus sativus L. ).
[ترجمه گوگل]تکنیک های کشت بساک برای اکثر گونه های Brassica توسعه یافته و به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است، اما نه برای تربچه (Raphanus sativus L )
[ترجمه ترگمان]تکنیک ها برای بساک توسعه یافته و به طور گسترده برای بسیاری از گونه های Brassica مورد استفاده قرار گرفته اند، اما نه برای پرانتز (Raphanus sativus L)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بساک (اسم)
anther

انگلیسی به انگلیسی

• part of the flower which contains pollen (botany)

پیشنهاد کاربران

🌺 اجزای مختلف گُل به انگلیسی:
💢 filament = میله
💢 anther = بساک
💢 stigma = کلاله
💢 style = خامه
💢 petal = گلبرگ
💢 ovary = تخمدان
💢 sepal = کاسبرگ
💢 receptacle = نهنج
💢 stamen = پرچم
💢 carpel = برچه
anther
anther ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: بساک
تعریف: بخشی از پرچم که دانۀ گرده تولید می‏کند
بساک گل که درون ان کامه نر وجود دارد و بعد از رسیدن بساک پاره میشود و روی مادگی گل میریزد.

بپرس