annualize

/ˈænjuːwəˌlaɪz//ˈænjuːwəˌlaɪz/

کسی که مقرری سالانه دریافت می کند، گیرنده ی مستمری، (امریکا) بر حسب سال محاسبه کردن، سالانه کردن

جمله های نمونه

1. In June, inflation stood at an annualized rate of 3 per cent.
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئن، تورم سالانه 3 درصد بود
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن، تورم سالانه ۳ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Annualized average rate of return after expenses for the past 30 days; not a forecast of future returns.
[ترجمه گوگل]میانگین نرخ بازده سالانه پس از هزینه های 30 روز گذشته؛ پیش بینی بازده آینده نیست
[ترجمه ترگمان]میانگین نرخ بازده پس از هزینه ها در ۳۰ روز گذشته؛ نه پیش بینی بازگشت آتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company said it now expects to realize annualized savings of more than $ 110 million from the program.
[ترجمه گوگل]این شرکت گفت که اکنون انتظار دارد تا سالانه بیش از 110 میلیون دلار صرفه جویی در این برنامه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفته است که انتظار دارد سالانه بیش از ۱۱۰ میلیون دلار از این برنامه پس انداز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The devaluation fuelled inflation, which reached an estimated annualized rate of 000 percent.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش باعث افزایش تورم شد که به نرخ تخمینی سالانه 000 درصد رسید
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش پول، تورم را دامن زد که سالانه به میزان ۱۵۰۰۰۰ درصد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An annualized inflation rate of between 12 and 1percent was predicted and provision made for salary increases in line with this rate.
[ترجمه گوگل]نرخ تورم سالانه بین 12 تا 1 درصد پیش‌بینی شد و پیش‌بینی افزایش حقوق در راستای این نرخ در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]نرخ سالانه تورم بین ۱۲ تا ۱ درصد پیش بینی شده است و پیش بینی ها برای افزایش حقوق در راستای این نرخ پیش بینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The annualized inflation rate for 1989 was 4 5 percent, but the actual rate at end-year was 44 percent.
[ترجمه گوگل]نرخ تورم سالانه برای سال 1989 45 درصد بود، اما نرخ واقعی در پایان سال 44 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نرخ تورم سالانه برای ۱۹۸۹ ۴ درصد بود، اما نرخ واقعی در پایان سال ۴۴ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It grew at an annualized rate of just 9 percent in the first 11 months of 199
[ترجمه گوگل]در 11 ماهه اول سال 199 با نرخ سالانه فقط 9 درصد رشد کرد
[ترجمه ترگمان]این رقم در ۱۱ ماه نخست ۱۹۹ درصد به میزان ۹ درصد رشد داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By the end of the day, the anticipated annualized yield on the notes was 35 percent.
[ترجمه گوگل]در پایان روز، بازده سالانه پیش‌بینی‌شده برای اسکناس 35 درصد بود
[ترجمه ترگمان]تا پایان روز، ارزش سالانه پیش بینی شده در این یادداشت ها برابر با ۳۵ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. M3 grew at an annualized rate of just percent in the first 11 months of 199
[ترجمه گوگل]M3 در 11 ماهه اول سال 199 با نرخ سالانه فقط درصد رشد کرد
[ترجمه ترگمان]این M۳ در ۱۱ ماه اول ۱۹۹ درصد به میزان سالانه درصد رشد داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On an annualized basis, the index showed growth of 5 % to 4 %.
[ترجمه گوگل]به صورت سالانه، این شاخص بین 5 تا 4 درصد رشد داشته است
[ترجمه ترگمان]بر مبنای سالانه، شاخص رشد ۵ % به ۴ % را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brokers annualize a yield on an investment by multiplying weekly dividends by 52 and dividing the answer by the net asset value per share.
[ترجمه گوگل]کارگزاران با ضرب سود هفتگی در 52 و تقسیم پاسخ بر ارزش خالص دارایی هر سهم، بازده سرمایه گذاری را سالانه محاسبه می کنند
[ترجمه ترگمان]دلالان بازدهی سرمایه را با افزایش سود سهام هفتگی به میزان ۵۲ و تقسیم پاسخ به مقدار دارایی خالص برای هر سهم، در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article compare and annualize the gas air-condition with traditional electric compression air-conditioning in operating cost, the conclusion is showed that gas fired a. . .
[ترجمه گوگل]این مقاله با مقایسه و سالانه تهویه مطبوع گازی با تهویه مطبوع تراکمی الکتریکی سنتی در هزینه عملیاتی، نتیجه‌گیری نشان می‌دهد که گاز سوز الف
[ترجمه ترگمان]این مقاله با مقایسه و مقایسه وضعیت هوا - وضعیت گاز با تهویه مطبوع سنتی با هزینه عملیاتی مقایسه می شود و این نتیجه نشان می دهد که گاز سوز را پرتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Annualize the employee's normal wages and compute tax on this amount.
[ترجمه گوگل]دستمزد عادی کارمند را سالانه محاسبه کنید و مالیات را بر این مبلغ محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]پرداخت حقوق عادی کارمند و محاسبه مالیات بر روی این مبلغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you annualize this increase, we are talking about a 1% increase in the M2 money supply.
[ترجمه گوگل]اگر این افزایش را سالانه کنید، در مورد افزایش 1 درصدی عرضه پول M2 صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر این افزایش را به تعویق بیندازید، ما در حال صحبت در مورد افزایش ۱ % در عرضه پول M۲ هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• calculate or adjust figures for a whole year; guess a value so that it reflects an anticipated or near total for a full year; be annualized (also annualise)

پیشنهاد کاربران

بپرس