annotate

/ˈænəˌtet//ˈænəteɪt/

معنی: حاشیه نوشتن، تفسیر نوشتن، یادداشت نوشتن
معانی دیگر: توضیح و تفسیر، زیرنویس، حواشی، زیرنویسی، حواشی نگاری، حاشیه نویسی، (متون ادبی و غیره) زیر نویسی کردن، حواشی نگاری کردن، تفسیر نوشتن بر، باonیاup تفسیر کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: annotates, annotating, annotated
• : تعریف: to provide (a written work) with explanatory notes or critical commentary.
مترادف: footnote, gloss
مشابه: interline, interlineate

- The translated version of the book was annotated in order to explain important aspects of Russian culture.
[ترجمه گوگل] نسخه ترجمه شده کتاب به منظور توضیح جنبه های مهم فرهنگ روسیه حاشیه نویسی شد
[ترجمه ترگمان] نسخه ترجمه شده کتاب به منظور توضیح جنبه های مهم فرهنگ روسی توضیح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: annotative (adj.), annotator (n.)
• : تعریف: to add explanatory notes or critical commentary to a written work.
مترادف: gloss
مشابه: elucidate

جمله های نمونه

1. Some people annotate as they read.
[ترجمه گوگل]برخی افراد هنگام خواندن حاشیه نویسی می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد تفسیر خود را تفسیر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To annotate the essence of life with friendship.
[ترجمه گوگل]تا جوهر زندگی را با دوستی حاشیه نویسی کنیم
[ترجمه ترگمان]برای حاشیه نویسی ماهیت زندگی با دوستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Historians annotate, check and interpret the diary selections.
[ترجمه گوگل]مورخان، انتخاب‌های خاطرات را حاشیه‌نویسی، بررسی و تفسیر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مورخان تفسیر خود را تفسیر می کنند و تفسیر و تفسیر خود را تفسیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Likewise directories themselves you should be able to annotate.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب خود دایرکتوری ها باید بتوانید حاشیه نویسی کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین برای حاشیه نویسی، شما باید قادر به حاشیه نویسی باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rutt also drew upon the 1659 record to annotate, supplement, and modify Burton's.
[ترجمه گوگل]روت همچنین از رکورد 1659 برای حاشیه نویسی، تکمیل و اصلاح برتون استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]rutt همچنین رکورد سال ۱۶۵۹ برای حاشیه نویسی، مکمل و اصلاح \"برتن\" را ترسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both participants can make changes and annotate files with handwritten notes as they keep an eye on each other in the video window.
[ترجمه گوگل]هر دو شرکت‌کننده می‌توانند تغییراتی ایجاد کنند و فایل‌ها را با یادداشت‌های دست‌نویس حاشیه‌نویسی کنند، همانطور که در پنجره ویدیو مراقب یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو شرکت کنندگان می توانند تغییرات را ایجاد کرده و با یادداشت های دست نویس خود آن ها را حاشیه نویسی کنند، چرا که آن ها به یکدیگر در پنجره ویدیو نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had asked the students to read and annotate five passages at home.
[ترجمه گوگل]او از دانش آموزان خواسته بود که پنج قسمت را در خانه بخوانند و حاشیه نویسی کنند
[ترجمه ترگمان]از دانش آموزان خواسته بود که در خانه آن ها را بخوانند و تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Users provide different sections and annotate each other's work.
[ترجمه گوگل]کاربران بخش های مختلفی را ارائه می دهند و کار یکدیگر را حاشیه نویسی می کنند
[ترجمه ترگمان]کاربران بخش های مختلفی را ارایه می دهند و کار یکدیگر را تفسیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drag onto the page to annotate the Relationship shape.
[ترجمه گوگل]روی صفحه بکشید تا شکل رابطه را حاشیه نویسی کنید
[ترجمه ترگمان]برای حاشیه نویسی شکل رابطه، روی صفحه بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It thrills them to annotate their textbooks with first - hand information.
[ترجمه گوگل]آنها را هیجان زده می کند که کتاب های درسی خود را با اطلاعات دست اول حاشیه نویسی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها را هیجان زده می کند تا کتاب های درسی خود را با اطلاعات دست اول خود تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We also annotate a speech database of all Taiwanese monosyllables with their pitch marks that is useful for Text-To-Speech synthesis application.
[ترجمه گوگل]ما همچنین یک پایگاه داده گفتاری از تمام تک هجاهای تایوانی را با علائم زیر و بم آنها حاشیه نویسی می کنیم که برای برنامه ترکیب متن به گفتار مفید است
[ترجمه ترگمان]ما همچنین یک پایگاه داده گفتاری از همه تک monosyllables تایوانی را با علامت pitch که برای کاربرد سنتز متن برای گفتار مفید است، تفسیر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These constraints annotate models with an additional strengthening layer of semantics beyond what is expressible solely in base UML.
[ترجمه گوگل]این محدودیت‌ها مدل‌هایی را با لایه‌ای از معناشناسی تقویت‌کننده اضافی فراتر از آنچه که فقط در UML پایه قابل بیان است، حاشیه‌نویسی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این محدودیت ها، مدل های حاشیه نویسی شده را با یک لایه تقویت اضافی از معانی فراتر از آنچه که تنها در پایه UML موجود است، مدل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Annotate: Customer can annotate and buy the function based on different model.
[ترجمه گوگل]حاشیه نویسی: مشتری می تواند تابع را بر اساس مدل های مختلف حاشیه نویسی کرده و خریداری کند
[ترجمه ترگمان]annotate: مشتری می تواند annotate را حاشیه نویسی کند و این تابع را براساس مدل متفاوتی خریداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our stone could annotate the fashion and exclusivity perfectly through its high quality.
[ترجمه گوگل]سنگ ما می تواند مد و انحصار را از طریق کیفیت بالای خود کاملاً نشان دهد
[ترجمه ترگمان]سنگ ما با کیفیت بالای خود، شکلی را تفسیر می کرد و منحصر به فرد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Annotate your photos with your own text.
[ترجمه گوگل]عکس های خود را با متن خود حاشیه نویسی کنید
[ترجمه ترگمان]عکس های خود را با متن خود عوض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حاشیه نوشتن (فعل)
annotate, commentate

تفسیر نوشتن (فعل)
annotate, comment, demythologize

یادداشت نوشتن (فعل)
annotate

تخصصی

[کامپیوتر] حاشیه نویسی - افزودن یادداشتهای توضیحی به متن . مثلا" برخی از سیستمهای پیشرفته کامپیوتری به وسیله کارتهای صدا به کاربر امکان می دهند که حاشیه نویسی های صوتی را به یک نوشته پست الکترونیکی یا صفحه گسترده اضافه کند. در نتیجه کاربر می تواند از طریق احضار فرمان مناسب به این توضیحات گوش دهد .

انگلیسی به انگلیسی

• provide analytical notes; make footnotes; explain
if a piece of writing is annotated, extra notes are added to it, for example to explain it more fully.

پیشنهاد کاربران

شرح و تفسیر بازی شطرنج
لانگمن دیکشنری : حاشیه نوشتن
Definition : add notes to ( a book )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : annotate
✅️ اسم ( noun ) : annotation
✅️ صفت ( adjective ) : annotated
✅️ قید ( adverb ) : _
نوت بردای در حاشیه متن
یادداشت برداری از متن یا صوت
حاشیه نوشتن , یادداشت نوشتن
# Some people annotate as they read
# Annotate your photos with your own text
حاشیه نویسی
توضیح و پیشنهاد دادن

بپرس