anniversary

/ˌænəˈvɜːrsəri//ˌænɪˈvɜːsəri/

معنی: سالگرد، سوگواری سالیانه، جشن سالیانه عروسی، جشن یادگاری، مجلس یادبود یا جشن سالیانه
معانی دیگر: (اغلب با a بزرگ - لاتین) پس از میلاد مسیح، میلادی (مخفف آن: .a.d)، سالروز، یادبود سالیانه، بزرگداشت سالیانه، جشن یادبود، سال وفات، مجلس یادبود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: anniversaries
(1) تعریف: the yearly recurrence of a particular event such as a marriage.
مشابه: birthday, centennial

- We're celebrating the tenth anniversary of the opening of our business next week.
[ترجمه محمد شفیعی] ما هفته آینده دهمین سالگرد افتتاح تجارتمان را جشن میگیریم
|
[ترجمه گوگل] هفته آینده دهمین سالگرد افتتاح کسب و کار خود را جشن می گیریم
[ترجمه ترگمان] ما دهمین سالگرد افتتاح کسب وکار خود را هفته آینده جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our wedding anniversary falls on a Tuesday this year.
[ترجمه نادیا] سالگرده عروسی ما میوفته برای سه شنبه ی امسال
|
[ترجمه نیل] سالگرد عروسی ما امسال می افته توی سه شنبه.
|
[ترجمه محمد شفیعی] سالگرد عروسی ما امسال میوفته در یک روز سه شنبه
|
[ترجمه گوگل] سالگرد ازدواج ما امسال سه شنبه است
[ترجمه ترگمان] سالگرد ازدواج ما در سه شنبه امسال برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the celebration of such an event.
مترادف: celebration
مشابه: commemoration, jubilee

- How many guests will be attending the anniversary?
[ترجمه Arsheda] چه تعداد مهمان در سالگرد حضور خواهند داشت؟؟
|
[ترجمه گوگل] چند مهمان در این سالگرد شرکت خواهند کرد؟
[ترجمه ترگمان] چند نفر مهمان در این مراسم حضور خواهند داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a wedding anniversary
سالروز ازدواج

2. the thousandth anniversary of khayyam
بزرگداشت هزاره ی خیام

3. the diamond wedding anniversary of that aged couple
جشن شصتمین سال ازدواج آن زن و شوهر پیر

4. the five hundredth anniversary of the discovery of america
پانصدمین سالروز کشف امریکا

5. today is the anniversary of his father's death
امروز سال وفات پدر اوست.

6. they celebrated the golden anniversary of their marriage
آنان پنجاهمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند.

7. Jack and Kim celebrated their twentieth wedding anniversary in January.
[ترجمه گوگل]جک و کیم بیستمین سالگرد ازدواج خود را در ژانویه جشن گرفتند
[ترجمه ترگمان]جک و کیم در ماه ژانویه بیستمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We always celebrate our wedding anniversary with dinner in an expensive restaurant.
[ترجمه گوگل]ما همیشه سالگرد ازدواج خود را با شام در یک رستوران گران قیمت جشن می گیریم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه سالگرد ازدواجمون رو با شام تو یه رستوران گرون جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The exhibition coincides with the 50th anniversary of his death.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه مصادف با پنجاهمین سالگرد درگذشت وی است
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه مصادف با پنجاهمین سالگرد مرگ وی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My heartiest good wishes on the 20th anniversary of your marriage. May the years to come bring every blessing to you both.
[ترجمه گوگل]بهترین آرزوهای خوب من در بیستمین سالگرد ازدواج شما باشد که سالهای آینده برای هر دوی شما برکت بیاورند
[ترجمه ترگمان]آرزوی من در مورد بیستمین سالگرد ازدواج شما برای هر دوی شما دعا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The anniversary was marked by a luncheon given in the town hall.
[ترجمه گوگل]این سالگرد با ضیافت ناهار در تالار شهر برگزار شد
[ترجمه ترگمان]سالگرد ازدواج توسط یک ناهار که در تالار شهر برگزار شده بود، تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We celebrated our 25th wedding anniversary in Florence.
[ترجمه گوگل]ما بیست و پنجمین سالگرد ازدواجمان را در فلورانس جشن گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما بیست و پنجمین سالگرد ازدواج خود را در فلورانس برگزار کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We always celebrate our wedding anniversary by going out to dinner.
[ترجمه گوگل]ما همیشه سالگرد ازدواج خود را با بیرون رفتن برای شام جشن می گیریم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه سالگرد ازدواجمون رو با رفتن به شام جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A huge parade was held on the anniversary of the 1959 revolution.
[ترجمه گوگل]رژه بزرگی در سالگرد انقلاب 59 برگزار شد
[ترجمه ترگمان]رژه عظیمی در سالگرد انقلاب ۱۹۵۹ برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For an anniversary present Stuart took me to the opera and we had seats in the dress circle.
[ترجمه گوگل]برای یک هدیه سالگرد استوارت مرا به اپرا برد و ما در دایره لباس نشستیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، استوارت من را به اپرا برد و ما در حلقه لباس نشستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Tomorrow's parade will mark the fiftieth anniversary of the battle.
[ترجمه گوگل]رژه فردا پنجاهمین سالگرد نبرد است
[ترجمه ترگمان]مراسم فردا مراسم پنجاهمین سالگرد جنگ را نشان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سالگرد (اسم)
anniversary, jubilee

سوگواری سالیانه (اسم)
anniversary

جشن سالیانه عروسی (اسم)
anniversary

جشن یادگاری (اسم)
anniversary

مجلس یادبود یا جشن سالیانه (اسم)
anniversary

انگلیسی به انگلیسی

• yearly date commemorating a special event; birthday
an anniversary is a date which is remembered or celebrated because a special event happened on that date in a previous year.

پیشنهاد کاربران

سالگرد
مثال: They celebrated their 25th wedding anniversary last week.
آن ها هفته گذشته سالگرد ازدواج ۲۵ ساله خود را جشن گرفتند.
سالگرد، سالروز
لانگمن دیکشنری : سالروز
بنظرم بجای سالگرد بهتره از "سالانه" استفاده کنیم
مثلا:
سومین نشست سالانه یا دومین گردهمایی سالانه
در جواب ^. ^:
این کلمه فقط برای رویدادهای شاد نیست و برای غم و مرگ و اینا هم استفاده میشه.
on the anniversary of his wife’s death
They held celebrations to mark the anniversary of Mozart's death.
این لغت به معنای سالگرد هست.
سالگرد اشنایی یا دوستی
the annual recurrence of a date marking a notable event ( Merriam - webster )
A date when you celebrate sth that happened in a previous year that is important to you
مدت زمانی ک مهمه و جشن میگریش همون طور ک بقیه گفتن مثل سالگرد ازدواج
it was their second wedding anniversary
اون دومین مراسم سالگرد ازدواجشون بود
سالگرد یک روز خاص که به جشن گرفتن نیاز دارد و شاد کننده است و البته سالگرد مرگ نمی شود!!
سالگرد
سالگرد یک موضوی خاص از قبیل مرگ، تولد، ازدواج و. . .
روز تولد

سالگرد ازدواج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس