animalistic

جمله های نمونه

1. So you're driven to animalistic puffery.
[ترجمه گوگل]بنابراین شما به پفک حیوانی رانده شده اید
[ترجمه ترگمان]- پس شما را به puffery حیوانی هدایت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In America, the animalistic automatons at Chuck E. Cheese entertain (and sometimes terrify) children with their inelegant, slack-jawed singing, spastic motions, and soulless, lifeless eyes.
[ترجمه گوگل]در آمریکا، خودکارهای حیوانی در Chuck E Cheese کودکان را با آوازهای بی‌ظرافت و سست، حرکات اسپاستیک و چشم‌های بی‌روح و بی‌جان خود سرگرم می‌کنند (و گاهی وحشتناک می‌کنند)
[ترجمه ترگمان]در آمریکا، animalistic automatons در چاک E کودکان با خواندن پنیر (و برخی اوقات وحشت زده)با خواندن دندان ها، حرکات بی آرواره، حرکات spastic، و چشم های بی روح و بی روح خود کودکان را به وحشت می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is a class with an animalistic hierarchy, and popularity rules.
[ترجمه گوگل]این طبقه ای است با سلسله مراتب حیوانی و قوانین محبوبیت
[ترجمه ترگمان]این یک طبقه با سلسله مراتب animalistic و قوانین محبوبیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When Rexxar engages an opponent, his animalistic nature grants him even greater proficiency in single combat.
[ترجمه گوگل]هنگامی که رکسار با یک حریف درگیر می‌شود، طبیعت حیوان‌گرای او به او مهارت بیشتری در مبارزات تک می‌دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Rexxar حریف را درگیر می کند، طبیعت animalistic او را حتی در یک نبرد هم مهارت بیشتری به او اعطا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Humanity in its most animalistic behaviour.
[ترجمه گوگل]انسانیت در حیوانی ترین رفتارش
[ترجمه ترگمان]بشریت در most رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Still others present animalistic aspects, with feathery, furry and leathery qualities, that can be spotted, dotted and printed like young wildlife .
[ترجمه گوگل]برخی دیگر جنبه‌های حیوانی را با ویژگی‌های پر، خزدار و چرمی ارائه می‌دهند که می‌توان آن‌ها را مانند حیات وحش جوان خال‌دار، نقطه‌گذاری و چاپ کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی دیگر جنبه های animalistic، با ویژگی های پر مانند و چرمی دارند که می توانند دیده شوند، علامت گذاری شوند و مانند حیات وحش جوان چاپ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Love is sex, life being, immediate, animalistic.
[ترجمه گوگل]عشق جنسی است، موجودی زندگی، فوری، حیوانی
[ترجمه ترگمان]عشق ورزی، زندگی، ارتباط مستقیم و حیوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the wolf is not just the male seducer, he also represents all the asocial, animalistic tendencies within ourselves.
[ترجمه گوگل]اما گرگ فقط اغواگر نر نیست، او همچنین نمایانگر تمام تمایلات غیراجتماعی و حیوانی در درون ماست
[ترجمه ترگمان]اما این گرگ نه تنها the مذکر نیست، بلکه همه گرایش های asocial و animalistic را در درون خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you see a bear fairly close, make human noise, not a high - pitched or animalistic sound.
[ترجمه گوگل]اگر خرس را نسبتاً نزدیک دیدید، سر و صدای انسان ایجاد کنید، نه صدای بلند یا حیوانی
[ترجمه ترگمان]اگر خرس را نسبتا نزدیک می بینی، صدای انسانی به گوش می رسد، نه صدای تیز و حیوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm also interested in the ferociousness that motherhood creates and how animalistic we become after we have children, and ultimately what it means to protect them.
[ترجمه گوگل]من همچنین به وحشیگری که مادری ایجاد می کند و اینکه ما بعد از بچه دار شدن چقدر حیوان گرا می شویم و در نهایت به معنای محافظت از آنها علاقه مند هستم
[ترجمه ترگمان]من همچنین به ferociousness علاقمند هستم که مادر شدن خلق می کند و اینکه ما بعد از بچه دار شدن چگونه زندگی می کنیم، و در نهایت به معنای حفاظت از آن ها هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The affinity between male and female animals is purely sensual, or animalistic.
[ترجمه گوگل]قرابت بین حیوانات نر و ماده کاملاً نفسانی یا حیوانی است
[ترجمه ترگمان]تناسبی که بین حیوانات نر و ماده وجود دارد صرفا شهوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Empathy is not possible for a limited, defective, egocentric or animalistic human organism.
[ترجمه گوگل]همدلی برای یک موجود انسانی محدود، معیوب، خودمحور یا حیوانی ممکن نیست
[ترجمه ترگمان]همدلی برای یک ارگانیسم محدود، ناقص، egocentric یا animalistic ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• beastly, animal-like

پیشنهاد کاربران

نفسانی ، شهوانی
حیوان صفت
جانورخو
حیوان گونگی، وابسته یا پیرو مکتب حیوان پرستی بودن

بپرس