angulation


گوشه داری، زاویه داری

جمله های نمونه

1. Angulation front and rear must be balanced and adequate to give forward reach and rear drive.
[ترجمه گوگل]زاویه جلو و عقب باید متعادل و کافی باشد تا به جلو و عقب حرکت کند
[ترجمه ترگمان]جلو و عقب باید متعادل و مناسب باشد تا به جلو و حرکت عقب منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The measured variables were axial rotation, varus angulation, lateral translation, and anterior translation.
[ترجمه گوگل]متغیرهای اندازه گیری شده چرخش محوری، زاویه واروس، ترجمه جانبی و ترجمه قدامی بودند
[ترجمه ترگمان]متغیرهای اندازه گیری شده، چرخش محوری، varus angulation، ترجمه جانبی و برگردان پیشین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Angulation moderate and, most importantly, in balance with that of the forequarters.
[ترجمه گوگل]زاویه بندی متوسط ​​و مهمتر از همه، در تعادل با ربع جلویی
[ترجمه ترگمان]Angulation متوسط و مهم تر از همه، در تعادل با آن of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Powerful, muscular with moderate angulation and strong lower - set hocks.
[ترجمه گوگل]قدرتمند، عضلانی با زاویه متوسط ​​و ضربه های پایینی قوی
[ترجمه ترگمان]قدرتمند، عضلانی با angulation متوسط و hocks قوی پایینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Angulation of hindquarters should be in balance with forequarters.
[ترجمه گوگل]زاویه ربع عقبی باید با ربع جلویی در تعادل باشد
[ترجمه ترگمان]شقه کردن نیم تنه عقبی باید در توازن با forequarters باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Neurologic signs result from severe angulation of the spine, narrowing of the spinal canal, instability of the spine, and luxation or fracture of the vertebrae.
[ترجمه گوگل]علائم عصبی ناشی از انحراف شدید ستون فقرات، باریک شدن کانال نخاعی، ناپایداری ستون فقرات و لوکس شدن یا شکستگی مهره ها است
[ترجمه ترگمان]علائم Neurologic ناشی از انقباض شدید ستون فقرات، باریک شدن ستون فقرات، ناپایداری ستون فقرات و شکستگی و شکستگی مهره های ستون فقرات می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good rear angulation showing great powers of propulsion.
[ترجمه گوگل]زاویه عقب خوب که قدرت پیشرانه بالایی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]angulation های پشت سر هم نیروهای زیادی رو نشون میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the correct shoulder angulation, he is capable of swinging his front legs forward with great reach of stride, extending out before his body in a long flat arch.
[ترجمه گوگل]با زاویه بندی صحیح شانه، او می تواند پاهای جلویی خود را با گام های بلند به جلو بچرخاند و جلوی بدن خود را در یک قوس صاف بلند بکشد
[ترجمه ترگمان]با شانه راستش، او قادر است پاهای جلویش را با قدم های بلند به جلو تاب بدهد و قبل از اینکه بدنش در یک تاق باز دراز بکشد، جلو پایش را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Balanced angulation fore and aft combined with powerful muscles and good condition produce smooth, efficient action.
[ترجمه گوگل]زاویه‌سازی متعادل جلو و عقب همراه با عضلات قدرتمند و وضعیت خوب عملکردی صاف و کارآمد را ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]پیش رو و پس از آن با ماهیچه های قدرتمند و شرایط خوب، عملکرد آرام و کارآمد را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bony ridge and the focal angulation of malunion seemed to more adversely affect growth of the facial skeleton than did the nonunion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برجستگی استخوانی و زاویه کانونی بد جوش بر رشد اسکلت صورت تأثیر منفی بیشتری نسبت به جوش نخوردن دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که صخره استخوانی و the کانونی of به طور معکوس بر رشد اسکلت صورت تاثیر می گذارد تا the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such an angulation permits the maximum forward extension of the forelegs without binding or effort.
[ترجمه گوگل]چنین زاویه‌ای اجازه می‌دهد تا حداکثر امتداد رو به جلو پاهای جلویی را بدون اتصال یا تلاش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]چنین an اجازه افزایش حداکثر جلو روی دست ها بدون اتصال و یا تلاش را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Angulation in the front, so that rear drive is in harmony with front reach.
[ترجمه گوگل]زاویه در جلو، به طوری که درایو عقب با دسترسی جلو هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]Angulation در جلو، به طوری که رانندگی عقب با هماهنگی پیش رو هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Angulation of hindquarters balances that of forequarters.
[ترجمه گوگل]زاویه ربع عقبی، زاویه ربع جلویی را متعادل می کند
[ترجمه ترگمان]Angulation نیم تنه عقبی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Angulation and translation were recorded at 20 time points during the extension - flexion arc.
[ترجمه گوگل]زاویه و ترجمه در 20 نقطه زمانی در طول قوس خمشی - اکستنشن ثبت شد
[ترجمه ترگمان]Angulation و ترجمه در ۲۰ نقطه زمانی در طول قوس extension ثبت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] زاویه دار سازی، گوشه دار سازی
[آب و خاک] زاویه داری

انگلیسی به انگلیسی

• formation or positioning of angles

پیشنهاد کاربران

بپرس