anchorage

/ˈæŋkərədʒ//ˈæŋkərɪdʒ/

معنی: لنگر گاه، لنگراندازی، باج لنگرگاه
معانی دیگر: کرایه ی لنگرگاه، عوارض بندر، لنگرگیری، شهر آنکورج (در جنوب ایالت آلاسکا - امریکا)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place where vessels can anchor.
مترادف: harbor, harborage, haven, mooring, port, roadstead
مشابه: berth, dock, jetty, marina, mole, quay, seaport, wharf, wharfage

(2) تعریف: a charge for anchoring privileges.
مترادف: dockage, wharfage
مشابه: charge, fee, rent, toll

(3) تعریف: the act of anchoring or state of being anchored.
مترادف: dockage, mooring
مشابه: berthing, landing

(4) تعریف: a source or means of stability.
مترادف: haven, refuge
مشابه: foundation, mainstay, mooring, rock

جمله های نمونه

1. A buoy marked the entrance to the anchorage.
[ترجمه گوگل]یک شناور ورودی لنگرگاه را مشخص کرده بود
[ترجمه ترگمان]شناور در مدخل لنگرگاه ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The nearest safe anchorage was in Halifax, Nova Scotia.
[ترجمه گوگل]نزدیکترین لنگرگاه امن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین لنگرگاه امن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The vessel yesterday reached anchorage off Dubai.
[ترجمه گوگل]این کشتی دیروز به لنگرگاه نزدیک دبی رسید
[ترجمه ترگمان]این کشتی دیروز به لنگرگاه دبی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shaaban would seek another anchorage, equally insignificant, for his cargo of cotton, wheat, and sesame.
[ترجمه گوگل]شعبان برای محموله پنبه، گندم و کنجد خود به دنبال لنگرگاه دیگری بود، به همان اندازه ناچیز
[ترجمه ترگمان]شعبان به دنبال یک لنگرگاه دیگر، به همان اندازه ناچیز، برای بار پنبه، گندم، و کنجد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These frequently stand vacant but provide an anchorage and storage space.
[ترجمه گوگل]اینها اغلب خالی می مانند اما یک لنگرگاه و فضای ذخیره سازی را فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]این ها اغلب خالی می ایستند، اما یک لنگرگاه و فضای ذخیره سازی را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anchorage is lower in friable or sandy soils and following rain.
[ترجمه گوگل]لنگرگاه در خاک های شکننده یا شنی و پس از بارندگی کمتر است
[ترجمه ترگمان]Anchorage در زمین های شنی یا ماسه ای و زیر باران کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lying in the anchorage were two light cruisers, a number of destroyers, and about ten cargo ships.
[ترجمه گوگل]در لنگرگاه دو رزمناو سبک، تعدادی ناوشکن و حدود ده کشتی باری قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن در لنگرگاه دو cruisers سبک، تعدادی of و حدود ده کشتی باری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But despite the general quiet of the anchorage, one felt the excitement permeating the entire fleet.
[ترجمه گوگل]اما با وجود خلوت کلی لنگرگاه، احساس می‌شد که هیجان در کل ناوگان نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]اما با وجود سکوت عمومی لنگرگاه، یکی احساس می کرد که هیجان کل ناوگان را فرا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a deepwater anchorage a few miles downstream, in an inlet of Bridgemarsh Island.
[ترجمه گوگل]چند مایلی پایین دست، در ورودی جزیره بریجمارش، یک لنگرگاه آب عمیق وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در حدود چند مایل در پایین دست، در ورودی جزیره Bridgemarsh وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. High seed rates cause a dramatic reduction in anchorage strength because the spread of the structural roots is restricted.
[ترجمه گوگل]نرخ بالای بذر باعث کاهش چشمگیر استحکام لنگر می شود زیرا گسترش ریشه های ساختاری محدود شده است
[ترجمه ترگمان]نرخ های بالای بذر باعث کاهش چشمگیر قدرت لنگرگاه می شوند زیرا گسترش ریشه های ساختاری محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Seatbelt anchorage points are integral with the seats, with the upper mounting points adjustable to six different positions.
[ترجمه گوگل]نقاط اتصال کمربند ایمنی با صندلی ها یکپارچه هستند و نقاط نصب بالایی در شش موقعیت مختلف قابل تنظیم هستند
[ترجمه ترگمان]نقاط لنگرگاه seatbelt انتگرال با صندلی ها هستند، با نقاط سوار بالا قابل تنظیم برای شش موقعیت مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Anchorage strength is affected by the root plate spread, root depth, and the soil type and structure.
[ترجمه شهره] استحکام تکیه گاه تأثیر پذیرفته است از گسترش ریشه، عمق ریشه نوع خاک و ساختار آن
|
[ترجمه گوگل]استحکام لنگر تحت تأثیر گسترش صفحه ریشه، عمق ریشه و نوع و ساختار خاک است
[ترجمه ترگمان]قدرت Anchorage تحت تاثیر صفحه ریشه، عمق ریشه و نوع خاک و ساختار آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Everything would have to be unloaded at anchorage on to mexeflote rafts and then brought ashore.
[ترجمه گوگل]همه چیز باید در لنگرگاه روی قایق‌های مکسفلوت تخلیه می‌شد و سپس به ساحل آورده می‌شد
[ترجمه ترگمان]همه چیز را در لنگرگاه به آب mexeflote و سپس به ساحل می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They left Anchorage at nine for the forty-mile run to Matanuska.
[ترجمه گوگل]آنکوریج را در ساعت نه برای دوی چهل مایلی به ماتانوسکا ترک کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها Anchorage را در ساعت نه به مقصد forty ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لنگر گاه (اسم)
dock, harbor, anchorage, grappling, haven, levee, dockage, harborage, berth, pier, port, riding

لنگراندازی (اسم)
anchorage, dockage

باج لنگرگاه (اسم)
anchorage

تخصصی

[عمران و معماری] مهاری - مهارکردن - لنگرگاه - گیره انتهایی - مهار - چنگک - گیره - مهاربندی
[زمین شناسی] لنگرگاه، تکیه گاه، لنگری
[نفت] لنگرگاه
[آب و خاک] آنکراژ

انگلیسی به انگلیسی

• place for anchoring; act of anchoring; state of being anchored; something to which an object is fastened; something reliable
an anchorage is a place where a boat can remain stationary.

پیشنهاد کاربران

لنگرگاه
Anchorage در زبان تخصصی رشته عمران، به معنای "مهاری" می باشد.
anchorage ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: پابرجایی
تعریف: قرار گرفتن گیاه در خاک به گونه ای که بتواند در برابر عواملی مانند باد مقاومت کند
مهاربند هم معنی میده ( مهار یا گیره انتهایی )
بندر
در زبان تخصصی مثلا زیست شناسی به جایی میگن که بر روی چیزی سوار باشد
مثل قسمتی که برای مثال دی ان ا پلیمراز بهش میچسبه ( سوار میشود ) برای شروع همانند سازی

بپرس