amulet

/ˈæmjələt//ˈæmjʊlət/

معنی: حرز، طلسم، سنگ طلسم
معانی دیگر: زیوری که برای دفع بلا یا چشم بد بر گردن می آویزند یا به انگشت می کنند و یا به بازو می بندند، تعویذ، دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a charm or talisman worn for good luck or to ward off evil.
مترادف: charm, talisman
مشابه: fetish, juju, phylactery, rabbit's foot, safeguard, scarab

- The wizard gave the prince an amulet to ward off evil.
[ترجمه زینب سرآمد] جادوگر به شاهزاده طلسمی داد تا شر را از او دفع کند.
|
[ترجمه گوگل] جادوگر برای دفع شر یک طلسم به شاهزاده داد
[ترجمه ترگمان] ساحر یک طلسم به شاهزاده داد تا از شر شیطان خلاص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We're down here investigatin'a stolen amulet.
[ترجمه گوگل]ما اینجا هستیم و در مورد یک طلسم سرقت شده تحقیق می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما این جا یه طلسم دزدیده شده داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any infant protected by an amulet bearing the names of the angels would be immune from her attentions.
[ترجمه گوگل]هر نوزادی که توسط طلسمی با نام فرشتگان محافظت شود از توجه او مصون خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر بچه ای با یک طلسم محافظت می شود که نام فرشتگان در برابر توجه ات او مصون خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He handed over a ring and an amulet that I recognised.
[ترجمه گوگل]او یک انگشتر و یک حرز تحویل داد که من آنها را شناختم
[ترجمه ترگمان]او یک حلقه و یک طلسم را که من آن را می شناختم تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of the skeletons has an Amulet of Coal about its neck.
[ترجمه گوگل]یکی از اسکلت ها طلسم زغال سنگ در اطراف گردن خود دارد
[ترجمه ترگمان]یکی از اسکلت ها یک Amulet زغال سنگ در اطراف گردنش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The SW part has an amulet in it.
[ترجمه گوگل]قسمت SW دارای یک حرز است
[ترجمه ترگمان]قسمت جنوب غربی یک طلسم در آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nowadays the imitation amulet looks like the real one except the antiquity.
[ترجمه گوگل]امروزه تعویذ تقلیدی به غیر از قدمت، شبیه حرز واقعی است
[ترجمه ترگمان]امروزه طلسم به شکل واقعی به جز دوران باستان به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Discovery of Wat Ling Khob Amulet ( Amulet of light ).
[ترجمه گوگل]کشف طلسم وات لینگ خوب ( طلسم نور )
[ترجمه ترگمان]کشف وات لینگ Khob (Amulet نور)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where can I find the pieces of the Amulet?
[ترجمه گوگل]قطعات طلسم را از کجا می توانم پیدا کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم تیکه های \"amulet\" رو پیدا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Participant of Consecrating Wat Ling Khob Amulet.
[ترجمه گوگل]شرکت کننده تقدیس حرز وات لینگ خوب
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان consecrating وات Ling Amulet
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ben Sira immediately sat down and wrote an amulet with the Holy Name, and he inscribed on it the angels in charge of medicine by their names, forms, and images, and by their wings, hands, and feet.
[ترجمه گوگل]بن سیره فوراً نشست و حرزى به نام مقدس نوشت و فرشتگانى را كه صاحب امر طبابت بودند به نام و صورت و تصویر و با بال و دست و پا بر آن نوشت
[ترجمه ترگمان]بن Sira بلافاصله نشست و یک طلسم را با نام مقدس نوشت و بر روی آن نقش فرشتگان را با نام، شکل و تصویر آن ها و با باله ای، دست ها و پاها نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This kind of amulet "PERHAPS" still has the value for the collector but have no value to the worshiper. It has HIGHER potential to absorb negative energy and may harmful to wearer.
[ترجمه گوگل]این نوع حرز "شاید" هنوز برای جمع کننده ارزش دارد اما برای عبادت کننده ارزشی ندارد پتانسیل بالاتری برای جذب انرژی منفی دارد و ممکن است برای پوشنده مضر باشد
[ترجمه ترگمان]این نوع طلسم \"PERHAPS\" هنوز ارزش جمع کننده را دارد اما هیچ ارزشی برای the ندارد آن پتانسیل عالی برای جذب انرژی منفی دارد و ممکن است برای پوشنده لباس مضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An African charm, fetish, or amulet.
[ترجمه گوگل]یک طلسم، طلسم یا طلسم آفریقایی
[ترجمه ترگمان]یک طلسم افریقای جنوبی، طلسم یا جادو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is amulet function probably up to used material?
[ترجمه گوگل]آیا عملکرد طلسم احتمالاً مطابق با مواد استفاده شده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این طلسم برای استفاده از مواد مورد استفاده قرار می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sometime the amulet is guaranteed by the certificate; but it is imitation.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات حرز توسط گواهی تضمین می شود اما تقلید است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات طلسم توسط گواهی تضمین می شود، اما تقلید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This kind of amulet "PERHAPS" still has the value for the collector but have no value to the worshiper.
[ترجمه گوگل]این نوع حرز "شاید" هنوز برای جمع کننده ارزش دارد اما برای عبادت کننده ارزشی ندارد
[ترجمه ترگمان]این نوع طلسم \"PERHAPS\" هنوز ارزش جمع کننده را دارد اما هیچ ارزشی برای the ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرز (اسم)
amulet

طلسم (اسم)
bewitchment, mumbo jumbo, amulet, talisman, spell, fetish, mascot, charm, incantation, cantrip, juju, joss, obeah, phylactery

سنگ طلسم (اسم)
amulet

انگلیسی به انگلیسی

• small trinket worn as charm against evil eye
an amulet is a small object that you wear because you believe it will protect you from evil or injury.

پیشنهاد کاربران

چیزی که برای دفع چشم زخم از آن استفاده می کنند.
An amulet, also known as a good luck charm, is an object believed to confer protection upon its possessor
تعویذ یا حرز یا بلاگردان به دعایی گفته می شود که به گردن آویخته یا به جیب می اندازند.
بلاگردان وسیله یا دعایی که باعث دوری شر از کسی شود. در واقع نوعی خرافه می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

Synonym;
talisman

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/amulet
حرز
تعویذ
an object, either natural or man - made, believed to be endowed with special powers to protect or bring good fortune. Amulets are carried on the person or kept in the place that is the desired sphere of influence—e. g. , on a roof or in a field.
...
[مشاهده متن کامل]

یک شی، طبیعی یا ساخته شده توسط انسان، که اعتقاد بر این است که دارای قدرت های ویژه ای برای محافظت یا به ارمغان آوردن ثروت است. حرز ها بر روی شخص حمل می شوند یا در مکانی که حوزه نفوذ مورد نظر است - به عنوان مثال، روی پشت بام یا در یک مزرعه نگهداری می شوند.

An ornament, piece of jewelry or anything that act as a charm and wards off evil spells or all manner of bad luck.
She was proud to not be wearing amulets.
حرز ( آویز دفع بلا )

بپرس