[ترجمه موسی] متشکرم. شما به سوالات من کاملا پاسخ داده اید.
|
[ترجمه گوگل] متشکرم شما به اندازه کافی به سوال من پاسخ دادید [ترجمه ترگمان] ممنون شما به اندازه کافی جواب مرا دادید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She made sure that all the children were amply fed.
[ترجمه موسی] او مطمئن شد که همه بچه ها به اندازه کافی تغذیه می شوند.
|
[ترجمه گوگل] او مطمئن شد که همه بچه‌ها به اندازه کافی غذا می‌خورند [ترجمه ترگمان] مطمئن شد که همه بچه ها تغذیه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. it is amply clear that he is not interested in buying the house
پرواضح است که مایل به خرید خانه نیست.
2. javad was amply rewarded for his services
به پاس خدماتش،جواد پاداش قابل ملاحظه ای دریافت کرد.
3. He amply fulfilled the weight of expectation that they had placed on him.
[ترجمه موسی] او به اندازه کافی بار سنگین انتظاراتی را که به عهده او گذاشته بودند برآورده کرد.
|
[ترجمه گوگل]او وزن انتظاری را که بر دوشش گذاشته بودند، به خوبی برآورده کرد [ترجمه ترگمان]با کمال میل به این نتیجه رسید که آن ها را به او داده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I felt that I had been amply repaid for my exertions.
[ترجمه موسی] احساس کردم که به دلیل تلاشهایم به اندازه کافی پول دریافت کرده ام.
|
[ترجمه گوگل]احساس می‌کردم که به‌خاطر تلاشهایم به خوبی جبران شده‌ام [ترجمه ترگمان]احساس کردم که برای تلاش خودم به اندازه کافی پول گرفته ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His moral conduct is amply certificated.
[ترجمه موسی] رفتار اخلاقی او کاملاً تأیید شده است.
|
[ترجمه گوگل]رفتار اخلاقی او کاملاً تأیید شده است [ترجمه ترگمان]رفتار اخلاقی او بیش از حد معمول است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Recent US history has amply demonstrated the risks of foreign intervention.
[ترجمه موسی] تاریخ اخیر ایالات متحده خطرات مداخله خارجی را به وفور نشان داده است.
|
[ترجمه گوگل]تاریخ اخیر ایالات متحده خطرات مداخله خارجی را به خوبی نشان داده است [ترجمه ترگمان]تاریخچه اخیر آمریکا، خطرات مداخله خارجی را به اثبات رسانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They have been amply rewarded with huge salaries.
[ترجمه موسی] آنها به کرات با حقوق زیاد پاداش داده شده اند.
|
[ترجمه گوگل]آنها با حقوق هنگفت پاداش دریافت کرده اند [ترجمه ترگمان]آن ها در نتیجه حقوق بسیار زیادی در اختیار این افراد قرار گرفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This, of course[sentence dictionary], leaves Karadzic amply able to pull strings from backstage.
[ترجمه گوگل]البته این [فرهنگ جملات]، کارادزیچ را قادر می‌سازد تا ریسمان‌هایی را از پشت صحنه بیرون بکشد [ترجمه ترگمان]این، البته [ فرهنگ لغت [ جمله ]، Karadzic را از پشت صحنه خارج می کند و قادر به کشیدن رشته ها از پشت صحنه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Our constitutional system amply provides for the protection of minorities by means other than giving them majority control of state legislatures.
[ترجمه گوگل]سیستم قانون اساسی ما به طور گسترده ای حمایت از اقلیت ها را از طریق ابزارهایی غیر از اینکه اکثریت قوای مقننه ایالتی را به آنها می دهد، فراهم می کند [ترجمه ترگمان]سیستم قانون اساسی ما حمایت از اقلیت ها را به وسیله به غیر از دادن کنترل اکثریت مجالس قانون گذاری دولتی فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The new mood established in 1979 seemed amply confirmed.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی جدیدی که در سال 1979 ایجاد شد، کاملاً تأیید شده بود [ترجمه ترگمان]حالت جدیدی که در سال ۱۹۷۹ ایجاد شد به نظر می رسد که مورد تایید قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A quilted armour of dull gold covered him amply.
[ترجمه گوگل]یک زره لحافی از طلای مات به اندازه کافی او را پوشانده بود [ترجمه ترگمان]زره quilted و طلایی او را فراوان پوشانده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Reagan had amply demonstrated his political creativity and philosophical consistency in his earlier Supreme Court appointments.
[ترجمه گوگل]ریگان خلاقیت سیاسی و ثبات فلسفی خود را در انتصابات قبلی خود در دادگاه عالی به خوبی نشان داده بود [ترجمه ترگمان]ریگان در زمان انتصاب خود در دادگاه عالی، خلاقیت سیاسی و ثبات سیاسی خود را به نمایش گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The restaurant is amply air-conditioned, since the mercury often creeps north in South Bay.
[ترجمه موسی] این رستوران کاملاً دارای تهویه هوای مطبوع است ، زیرا جیوه اغلب به سمت شمال در خلیج جنوبی می رود.
|
[ترجمه گوگل]این رستوران کاملاً دارای تهویه مطبوع است، زیرا جیوه اغلب در خلیج جنوبی به شمال می‌رود [ترجمه ترگمان]این رستوران دارای سیستم تهویه مطبوع است، چرا که جیوه اغلب در خلیج جنوبی به شمال نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His efforts were amply rewarded.
[ترجمه گوگل]تلاش های او پاداش زیادی داشت [ترجمه ترگمان]تلاش های او به حد کافی پاداش داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Time spent in acquiring the preliminary concepts will amply repay itself later in terms of understanding, enjoyment and proficiency in mathematics.
[ترجمه موسی] زمان صرف شده برای به دست آوردن مفاهیم اولیه، بعداً از نظر درک ، لذت و مهارت در ریاضیات به طور کامل جبران می شود.
|
[ترجمه گوگل]زمان صرف شده برای دستیابی به مفاهیم اولیه، بعداً از نظر درک، لذت و مهارت در ریاضیات جبران خواهد شد [ترجمه ترگمان]زمانی که صرف به دست آوردن مفاهیم اولیه می شود، بعدها خود را در زمینه درک، لذت و مهارت در ریاضیات بازپرداخت خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بطور بیش از حد (قید)
amply
بطور فراوان (قید)
amply
انگلیسی به انگلیسی
• generously; plentifully, bountifully
پیشنهاد کاربران
در بعضی موارد "بدون تعارف" هم معنی میده.
amply ( adv ) = به وفور ، به اندازه کافی، به خوبی، مفصلاً، کاملاً، به طور کامل، به کرات example : 1 - she was amply paid for the work she completed. او برای کارهایی که به اتمام رسانده بود به اندازه کافی پول دریافت کرد. ... [مشاهده متن کامل]
2 - As the diary amply reveals, few authors have worked so long with such a heightened awareness of the gap between living and writing. همانطور که دفترچه یادداشت به خوبی نشان می دهد ، تعداد کمی از نویسندگان با چنین آگاهی بیشتری از شکاف بین زندگی و نوشتن ، مدتها کار کرده اند. 3 - Overall, the show amply demonstrated why her work has been greeted with such enthusiasm in her native country. به طور کلی ، این نمایش به خوبی نشان داد که چرا در کشور زادگاهش با استقبال گسترده ای از کار وی روبرو شده است.
