amnesiac

/æmˈniːziˌæk//æmˈniːziæk/

معنی: مبتلا به فراموشی
معانی دیگر: مبتلا به فراموشی

جمله های نمونه

1. She was taken to hospital, apparently amnesiac and shocked.
[ترجمه گوگل]او را به بیمارستان منتقل کردند، ظاهراً دچار فراموشی و شوکه شده بود
[ترجمه ترگمان]او به بیمارستان برده شد، ظاهرا شوکه شده بود و شوکه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even profound amnesiacs can usually recall how to perform daily activities.
[ترجمه گوگل]حتی افراد مبتلا به فراموشی عمیق معمولاً می توانند نحوه انجام فعالیت های روزانه را به یاد بیاورند
[ترجمه ترگمان]حتی amnesiacs عمیق نیز می توانند به خاطر داشته باشند که چگونه فعالیت های روزمره را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After sex, it also has an amnesiac effect that lasts for four to six hours afterwards and enables you to forget the bad stuff — like how he forgot to pay the credit card bill.
[ترجمه گوگل]بعد از رابطه جنسی، همچنین دارای اثر فراموشی است که چهار تا شش ساعت بعد از آن ادامه می‌یابد و به شما امکان می‌دهد چیزهای بد را فراموش کنید - مانند اینکه چگونه او فراموش کرده صورتحساب کارت اعتباری را بپردازد
[ترجمه ترگمان]بعد از سکس، یک اثر amnesiac دارد که بعد از ۴ تا ۶ ساعت طول می کشد و به شما این امکان را می دهد که چیزهای بد را فراموش کنید - مثل اینکه فراموش کرده صورتحساب کارت اعتباری را پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Amnesiac is a loss of memory, but scientists in Britain have found that it can mean a loss of imagination as well.
[ترجمه گوگل]Amnesiac از دست دادن حافظه است، اما دانشمندان در بریتانیا دریافته اند که می تواند به معنای از دست دادن تخیل نیز باشد
[ترجمه ترگمان]Amnesiac فقدان حافظه است، اما دانشمندان در بریتانیا دریافته اند که می تواند به معنای از دست دادن نیروی تخیل نیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They asked amnesiac patients in a study to imagine new experiences and then describe them.
[ترجمه گوگل]آنها در یک مطالعه از بیماران مبتلا به فراموشی خواستند تجربیات جدیدی را تصور کنند و سپس آنها را توصیف کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از amnesiac بیمار خواستند تا تجربیات جدید را تصور کنند و سپس آن ها را توصیف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They asked amnesiac patients in the study to imagine new experiences and then describe them.
[ترجمه گوگل]آنها از بیماران مبتلا به فراموشی در این مطالعه خواستند تجربیات جدیدی را تصور کنند و سپس آنها را توصیف کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از amnesiac بیمار خواستند تا تجربیات جدید را تصور کنند و سپس آن ها را توصیف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Synopsis : An amnesiac spy awakens in a world overrun by zombies.
[ترجمه گوگل]خلاصه داستان : یک جاسوس فراموش شده در دنیایی که توسط زامبی ها تسخیر شده است از خواب بیدار می شود
[ترجمه ترگمان]یک جاسوس شیطانی، در دنیایی که پر از زامبی ها است، بیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Amnesiac rated lower has especially in terms of spatial references and emotions.
[ترجمه گوگل]آمنزیاک که رتبه پایین تری دارد، به ویژه از نظر ارجاعات فضایی و احساسات برخوردار است
[ترجمه ترگمان]The به خصوص از نظر منابع فضایی و احساسات پایین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These memories can generally be recovered through psychotherapy or after the amnesiac state has ended.
[ترجمه گوگل]این خاطرات عموماً از طریق روان درمانی یا پس از پایان حالت فراموشی قابل بازیابی هستند
[ترجمه ترگمان]این خاطرات عموما می توانند از طریق روان درمانی یا پس از پایان حالت amnesiac بازیابی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Absolutely, the most effective remedy is Time, the most beautiful ending is Amnesiac. . .
[ترجمه گوگل]مطمئناً مؤثرترین درمان «زمان» است و زیباترین پایان آن آمنزیاک است
[ترجمه ترگمان]به طور قطع، موثرترین روش درمانی، زمان است، زیباترین پایان آن Amnesiac است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In his room are photographs of his life before he became an amnesiac -- Clive conducting an orchestra, his wedding.
[ترجمه گوگل]در اتاق او عکس هایی از زندگی او قبل از اینکه دچار فراموشی شود وجود دارد - کلایو در حال رهبری یک ارکستر، مراسم عروسی اش
[ترجمه ترگمان]در اتاق او عکس های زندگی او قبل از اینکه تبدیل به an شود، عکسی از زندگی او هستند - - کلایو رهبری ارکستر و عروسی او را بر عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Blood tests in the hospitalconfirmed the presence of Rohypnol, an amnesiac drug, in her bloodstream, so shemight very well have blank spots in her memory.
[ترجمه گوگل]آزمایش خون در بیمارستان وجود روهیپنول، یک داروی فراموشی، در جریان خون او را تأیید کرد، بنابراین شمایت به خوبی نقاط خالی در حافظه او دارد
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون در the روی Rohypnol، دارویی amnesiac در جریان خون او وجود دارد، بنابراین shemight در حافظه اش جای خالی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the gene for oxytocin is knocked out of a mouse before birth, that mouse will become a social amnesiac and have no memory of the other mice it meets.
[ترجمه گوگل]اگر ژن اکسی توسین قبل از تولد از موش حذف شود، آن موش دچار فراموشی اجتماعی می شود و هیچ خاطره ای از موش های دیگر نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر ژن for از یک موش قبل از تولد بی هوش شود، آن موش به یک amnesiac اجتماعی تبدیل می شود و هیچ خاطره ای از موش های دیگری که با آن مواجه می شوند نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There's no longer any need to endure eight tracks of filler for a couple of decent tunes, but will "album albums" like Radiohead's Amnesiac get the widespread hearing they deserve?
[ترجمه گوگل]دیگر نیازی به تحمل هشت آهنگ پرکننده برای چند آهنگ خوب نیست، اما آیا آلبوم‌های آلبومی مانند Amnesiac از Radiohead شنیده می‌شوند که شایسته آن هستند؟
[ترجمه ترگمان]دیگر نیازی به تحمل هشت آهنگ پر کننده برای چند آهنگ خوب نیست، اما \"آلبوم های آلبوم\" مانند ردیوهد شنیده می شود که آن ها مستحق این هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبتلا به فراموشی (اسم)
amnesiac, amnesic

انگلیسی به انگلیسی

• one who suffers from amnesia (memory loss)
of amnesia, of a condition which results in a loss of memory

پیشنهاد کاربران

بپرس