amicable

/ˈæmɪkəbl̩//ˈæmɪkəbl̩/

معنی: دوستانه، دوست داشتنی
معانی دیگر: با مهربانی، آشتی آمیز، مصالحه آمیز، باصلح و صفا، دوستوار، موافق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: amicably (adv.), amicability (n.)
• : تعریف: characterized by good will; friendly.
مترادف: affable, amiable, companionable, congenial, friendly, genial, good-humored, good-natured, neighborly, peaceable, pleasant, sociable
متضاد: acrimonious, bellicose, bitter, rancorous, unfriendly
مشابه: accessible, agreeable, approachable, charming, civil, communicative, cordial, easygoing, engaging, gracious, kind, kindhearted, likable, pleasing, polite, understanding, well-mannered, winning

- Their divorce was bitter, but their relationship has become more amicable since then.
[ترجمه گوگل] طلاق آنها تلخ بود، اما از آن زمان رابطه آنها دوستانه تر شد
[ترجمه ترگمان] طلاق آن ها تلخ بود، اما از آن زمان به بعد روابط آن ها دوستانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. amicable discussions
مذاکرات دوستانه

2. The meeting ended on reasonably amicable terms.
[ترجمه گوگل]این جلسه با شرایط نسبتاً دوستانه به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]جلسه به طور منطقی دوستانه به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two nations settled their quarrel in an amicable way.
[ترجمه گوگل]دو ملت اختلاف خود را به روشی دوستانه حل کردند
[ترجمه ترگمان]دو ملت با هم آشتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their relationship hasn't always been amicable.
[ترجمه گوگل]رابطه آنها همیشه دوستانه نبوده است
[ترجمه ترگمان]رابطه شون همیشه دوستانه نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His manner was perfectly amicable but I felt uncomfortable.
[ترجمه گوگل]رفتار او کاملا دوستانه بود اما من احساس ناراحتی می کردم
[ترجمه ترگمان]رفتار او کاملا دوستانه بود، اما احساس ناراحتی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eventually we reached an amicable settlement.
[ترجمه گوگل]در نهایت به توافقی دوستانه رسیدیم
[ترجمه ترگمان]بالاخره به یک توافق دوستانه رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In spite of their disagreement they parted on amicable terms.
[ترجمه گوگل]علیرغم اختلاف نظر آنها، آنها با شرایط دوستانه از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]با وجود اختلاف آن ها دوستانه از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dispute was resolved on amicable terms.
[ترجمه گوگل]اختلاف با شرایط دوستانه حل شد
[ترجمه ترگمان]این اختلاف به صورت دوستانه حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The two nations reached an amicable agreement.
[ترجمه گوگل]دو کشور به توافقی دوستانه دست یافتند
[ترجمه ترگمان]دو ملت به توافق دوستانه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both parties hope to reach an amicable settlement.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف امیدوارند به توافقی دوستانه دست یابند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف امیدوارند که به یک توافق دوستانه برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Few people have amicable divorces.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردم طلاق های دوستانه دارند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از مردم از هم جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They parted on amicable terms.
[ترجمه گوگل]آنها با شرایط دوستانه از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]دوستانه از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An amicable settlement was reached.
[ترجمه گوگل]توافقی دوستانه حاصل شد
[ترجمه ترگمان]توافق دوستانه برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The meeting between the two leaders was very amicable.
[ترجمه گوگل]دیدار دو رهبر بسیار دوستانه بود
[ترجمه ترگمان]ملاقات بین دو رهبر بسیار دوستانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوستانه (صفت)
quiet, friendly, amicable, fraternal, cosh, sociable, blithe, matey

دوست داشتنی (صفت)
amicable, lovely, lovable, likable, loveable, likeable, smacking

انگلیسی به انگلیسی

• friendly, cordial, amiable, sociable
an amicable agreement or relationship is one that is pleasant and in which problems are solved without quarrelling.

پیشنهاد کاربران

دوستانه، مسالمت آمیز
موافق ، دوستانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : amicableness / amicability
✅️ صفت ( adjective ) : amicable
✅️ قید ( adverb ) : amicably
صلح طلب
مسالمت آمیز
دوستانه
having or displaying a friendly and pleasant manner.

camaraderie دوستی، رفاقت

بپرس