amenity

/əˈmenəti//əˈmiːnəti/

معنی: ملایمت، نرمی
معانی دیگر: وسیله ی پذیرایی، (جمع) تسهیلات، (چیز) خوشایند، وسیله ی رفاه، خوشایندی، سازگاری، مطبوعیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: amenities
(1) تعریف: (pl.) social courtesies; agreeable manners; pleasantries.
مترادف: courtesies, manners, mores, pleasantries
مشابه: etiquette, protocol

- The matter was urgent and there was no time for amenities.
[ترجمه فرامرز] مسئله اظطراری بود و وقتی برای نرمش و ملایمت وجود نداشت
|
[ترجمه گوگل] موضوع فوری بود و فرصتی برای امکانات نبود
[ترجمه ترگمان] این موضوع ضروری بود و هیچ وقت برای امکانات رفاهی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something that makes a place or an occasion more convenient, pleasing, or gracious.
مترادف: convenience
متضاد: rigor
مشابه: extra

- The hotel has many amenities such as a fitness center, indoor pool, and sauna.
[ترجمه گوگل] این هتل دارای امکانات رفاهی زیادی مانند مرکز تناسب اندام، استخر سرپوشیده و سونا می باشد
[ترجمه ترگمان] این هتل امکانات رفاهی زیادی از قبیل مرکز تناسب اندام، استخر سرپوشیده و سونا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the quality of being agreeable or pleasing.
مترادف: affability, agreeableness, amiability, civility, congeniality, geniality, graciousness, pleasantness
متضاد: asperity
مشابه: politeness, politesse

جمله های نمونه

1. this hotel is equipped with every imaginable amenity
این هتل همه گونه وسیله ی راحتی قابل تصور را دارد.

2. They will provide an amenity for local residents.
[ترجمه محمدحسین زارع] انها برای ساکنان محلی رفاه را فراهم می کنند
|
[ترجمه حسین کتابدار] آنها امکانات رفاهی لازم را برای مردم محلی فراهم خواهند کرد.
|
[ترجمه گوگل]آنها امکانات رفاهی را برای ساکنان محلی فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها an را برای ساکنان محلی فراهم خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He immediately noticed the amenity of his new surroundings.
[ترجمه حسین کتابدار] او خیلی زود متوجه امکانات رفاهی محیط جدید اطرافش شد.
|
[ترجمه گوگل]او بلافاصله متوجه آرامش محیط جدیدش شد
[ترجمه ترگمان]بلافاصله به amenity محیط جدید پی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The building will be developed as a public amenity.
[ترجمه گوگل]این ساختمان به عنوان یک تسهیلات عمومی توسعه خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به عنوان یک amenity عمومی توسعه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Modern resorts offer every amenity for shopping during the day, and a choice of clubs, discos and casinos at night.
[ترجمه حسین کتابدار] تفریگاه های امروزی، هر نوع امکانات رفاهی برای خرید در طول روز و دسترسی به کلاب ها، دسکوها و کازینوها را در طول شب فراهم می کنند.
|
[ترجمه گوگل]استراحتگاه های مدرن همه امکانات رفاهی را برای خرید در طول روز و انتخابی از کلوب ها، دیسکوها و کازینوها در شب ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]در طول روز، استراحتگاه های مدرن هر amenity را برای خرید ارائه می کنند و در شب به انتخاب باشگاه ها، دیسکوها و کازینوها در شب می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Heating is regarded as a basic amenity.
[ترجمه گوگل]گرمایش به عنوان یک تسهیلات اساسی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]گرمایش به عنوان یک amenity اساسی تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly this was unacceptable both from an amenity point of view and for access by emergency services.
[ترجمه گوگل]واضح است که این امر هم از نظر امکانات رفاهی و هم برای دسترسی خدمات اورژانس غیرقابل قبول بود
[ترجمه ترگمان]واضح است که این هم از نقطه نظر amenity و برای دسترسی به خدمات اورژانسی غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They have no idea of amenity, no regard for landscape and have scant interest in problems of drainage and water.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ ایده ای از امکانات رفاهی ندارند، هیچ توجهی به چشم انداز ندارند و علاقه کمی به مشکلات زهکشی و آب دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ ایده ای از amenity، بدون توجه به چشم انداز و علاقه اندک به مشکلات زه کشی و آب ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most of the conflicts concerning agriculture and amenity also occur in a particularly acute form on the urban fringe.
[ترجمه گوگل]بیشتر تضادهای مربوط به کشاورزی و امکانات رفاهی نیز به شکلی حاد در حاشیه شهری رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از درگیری های مربوط به کشاورزی و amenity نیز به شکل خاصی در حاشیه شهری رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were concerned with only limits amenity services unless the county council delegated something more substantial.
[ترجمه گوگل]آنها فقط نگران محدود کردن خدمات رفاهی بودند، مگر اینکه شورای شهرستان چیز مهمتری را به آنها واگذار کند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط به خدمات amenity محدود بودند، مگر اینکه شورای شهر چیز بیشتری به آن ها محول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is an amenity that all Teessiders and others from further afield will be able to enjoy for generations.
[ترجمه گوگل]این یک امکانات رفاهی است که همه تیسایدرها و سایرین از مناطق دورتر می توانند برای نسل ها از آن لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]این یک amenity است که همه Teessiders و دیگران از دشت های دورتر قادر به لذت بردن از نسل های آینده خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sauna in the hotel would be a useful amenity.
[ترجمه گوگل]سونا در هتل می تواند یک امکانات مفید باشد
[ترجمه ترگمان]سونا در هتل یک amenity مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An affordable nursery education service is an essential basic amenity.
[ترجمه گوگل]خدمات آموزشی مهد کودک مقرون به صرفه یکی از امکانات اولیه ضروری است
[ترجمه ترگمان]خدمات آموزش کودکان مقرون به صرفه، یک amenity اساسی اساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Memorial Hall stands in splendid isolation as the only village amenity.
[ترجمه گوگل]سالن یادبود به عنوان تنها امکانات رفاهی روستا در انزوای باشکوه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تالار یادبود به تنهایی به عنوان تنها amenity روستا در انزوای باشکوه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملایمت (اسم)
calmness, amenity, gentleness, leniency, mildness, moderation, softness, warmth, lenity, quietness

نرمی (اسم)
subtlety, suavity, amenity, leniency, softness, plasticity, lubricity, gloss, unction, lenity, pash, malleability

انگلیسی به انگلیسی

• pleasantness; agreeability; affability
amenities are facilities such as shopping centres or sports centres that are provided for people's convenience or enjoyment.

پیشنهاد کاربران

something, such as a swimming pool or shopping centre, that is intended to make life more pleasant or comfortable for the people in a town, hotel, or other place.
در برنامه ریزی املاک و کاربری زمین، امکانات رفاهی چیزی است که برای یک مکان سودمند است، به لذت بردن از آن کمک می کند و در نتیجه ارزش گذاری آن را افزایش می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

امکانات ملموس می تواند شامل تعداد و ماهیت اتاق های مهمان و ارائه امکاناتی مانند آسانسور، دسترسی به اینترنت، رستوران ها، پارک ها، مراکز اجتماعی، استخرها، زمین های گلف، امکانات باشگاه ورزشی و تندرستی، اتاق های مهمانی، سالن تئاتر یا اتاق رسانه، مسیرهای دوچرخه سواری یا گاراژها باشد.
امکانات ناملموس شامل حمل ونقل عمومی یکپارچه، مناظر دلپذیر، فعالیت های اطراف، و نرخ پایین جرم و جنایت است. در چارچوب اقتصاد زیست محیطی، یک تسهیلات زیست محیطی می تواند شامل دسترسی به هوای پاک یا آب پاک یا کیفیت هر کالای زیست محیطی دیگری باشد که ممکن است اثرات نامطلوب بهداشتی را برای ساکنان کاهش دهد یا رفاه اقتصادی آنها را افزایش دهد.
The council has some spare cash, which it proposes to spend on public amenities.
Straus established employee amenities such as restrooms, medical care, and a lunchroom.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/amenity• https://en.wikipedia.org/wiki/Amenity
amenities
امکانات رفاهی مانند مراکز خرید یا اماکن ورزشی که برای یک مکان سودمند است و زندگی را برای مردم خوشایند, لذت بخش یا راحت تر میکند در نتیجه ارزش گذاری آن را افزایش می دهد.
Utilities
اقلام و خدمات مورد نیاز برای کاربردی کردن یک خانه یا آپارتمان، مانند آب، برق، گاز طبیعی، تلویزیون کابلی و خدمات اینترنت.
...
[مشاهده متن کامل]

facilities
ساختمان ها، تجهیزات و خدماتی که برای یک هدف خاص ارائه می شوند، مانند توالت ها در اماکن عمومی، مراکز خرید، امکانات پزشکی، تأسیسات نظامی، امکانات ورزشی، امکانات برای پارک خودرو. امکانات پخت و پز ( تجهیزات لازم برای پخت و پز ) .
amenities
چیزی، مانند استخر یا مرکز خرید، که برای آسان تر کردن، خوشایندتر یا راحت تر کردن زندگی برای مردم شهر، هتل یا مکان های دیگر در نظر گرفته شده است.

آقای مسعود، اتفاق اصلا
amenity
به معنی امکانات اولیه مثل آب و برق نیست، به اونا میگن
utility,
اما این واژه به معنی یک امکان رفاهی هست که زندگی رو لذت بخش تر میکنه، مثل استخر، یا مرکز خرید بزرگ.
Welfare services یعنی خدمات تندرستی اصلا ربطی به خدمات رفاهی که ما در زبان فارسی داریم نداره
Equipment
amenity ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: امکانات رفاهی
تعریف: خدمات یا امکانات یا اقلامی که برای راحتی و آسایش مهمانان، بدون دریافت هزینة بیشتر، به آنها عرضه می شود
راحتی و اسایش
amenity ( noun ) = convenience ( noun )
به معناهای: تسهیلات رفاهی، امکانات، وسایل پذیرایی
Welfare services
Facilities: امکانات ( ساختمان ها و مراکز خدماتی )
Amenities: امکانات ( خدمات رفاهی )
در ویکیپدیا و دیکشنری های گوناگون برای این کلمه کاربردهای مختلفی بیان شده است که البته اکثرا معنای امکانات را میدهند
Ex: basic life amenities like hot water
Ex: public amenities like parks and banks
...
[مشاهده متن کامل]

Ex: amenities of a property like an elevator, hot and cold water, nice view, low crime rate
Ex: this house has access to local amenities like banks and shops and schools and public transportation.
در تمامی این مثالها، کلمه amenities را میتوان به عنوان امکانات ترجمه کرد

amenity و facility هر دو به معنی امکانات میباشند اما تفاوتشان در این است که amenity شامل امکانات رفاهی اولیه مانند سیستم گرمایشی ، آب آشانیدنی و یا مراکز خرید میباشد درحالیکه facility امکانات خاص تر و ضروری تر
امکانات رفاهی
امکانات کارآمد و شایسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس