all day

/ɔl deɪ//ɔl deɪ/

جمله های نمونه

1. After hiking all day we finally reached the uppermost part of the mountain.
[ترجمه گوگل]بعد از پیاده روی تمام روز بالاخره به بالاترین قسمت کوه رسیدیم
[ترجمه ترگمان]بعد از پیاده روی، بالاخره به قسمت بالایی کوه رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Something's been niggling her all day.
[ترجمه گوگل]چیزی تمام روز او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]انگار تمام روز داشت با او کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's been working hard all day.
[ترجمه گوگل]او تمام روز را سخت کار کرده است
[ترجمه ترگمان]تمام روز را سخت مشغول کار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has been working all day.
[ترجمه گوگل]او تمام روز کار کرده است
[ترجمه ترگمان]تمام روز مشغول کار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's been teeming down all day.
[ترجمه گوگل]تمام روز در حال پر شدن است
[ترجمه ترگمان]تمام روز پر از down
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The house has been full of activity all day.
[ترجمه گوگل]خانه تمام روز پر از فعالیت بوده است
[ترجمه ترگمان]تمام روز خانه پر از فعالیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The two women jawed together all day about their children.
[ترجمه گوگل]این دو زن تمام روز در مورد فرزندانشان با هم فک می کردند
[ترجمه ترگمان]هر دو زن هر روز درباره بچه هایشان صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was weighted with so many troubles all day.
[ترجمه گوگل]او تمام روز با مشکلات بسیار سنگین وزن شده بود
[ترجمه ترگمان]او تمام روز را با مشکلات فراوانی کنار گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't know why he winks away all day.
[ترجمه گوگل]نمی دانم چرا تمام روز چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چرا تمام روز چشمک می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She nagged at him all day along.
[ترجمه گوگل]تمام روز بر سر او ناله می کرد
[ترجمه ترگمان]تمام روز را با دقت به او نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've been rushing around all day trying to get everything done.
[ترجمه گوگل]من در تمام طول روز عجله داشتم و سعی کردم همه چیز را انجام دهم
[ترجمه ترگمان]من تمام روز را با عجله به این طرف و آن طرف دویدم و سعی کردم همه چیز را از دست بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll very likely be at home all day.
[ترجمه گوگل]من به احتمال زیاد تمام روز را در خانه خواهم بود
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد تمام روز در خانه خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A tree that looks at God all day.
[ترجمه گوگل]درختی که تمام روز به خدا نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]درختی که تمام روز به خدا نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• during the entire day

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe someone who is serving a lengthy prison sentence. It implies that the person will be in prison for a significant amount of time, possibly for the rest of their life.
این اصطلاح برای توصیف فردی که در حال گذراندن یک دوره حبس طولانی است استفاده می شود. این نشان می دهد که فرد برای مدت قابل توجهی احتمالاً تا پایان عمر در زندان خواهد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

زندانی طویل المدت، زندانی حبس ابد
“He’s been convicted of multiple homicides. He’s looking at all day. ”
In a conversation about criminal justice, someone might mention, “Certain crimes deserve an all - day sentence. ”
A news report might state, “The notorious gang leader was sentenced to all day for his crimes. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-prison/
اگه اسلنگ مدنظر باشه یعنی:
کلا، فقط، صددرصد
All day : تمامِ روز
All days : تمام روزها
I sleep all day, I'm lazy
من تنبلم، کل روز رو خوابم/می خوابم
تمامِ روز
تمام طول روز
کلِ روز

بپرس