alimentation

/ˌælɪmenˈtəʃn̩//ˌælɪmenˈtəʃn̩/

معنی: تقویت، غذا، تغذیه
معانی دیگر: خواربار، آذوقه، رزق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which serves as nourishment; food.
مشابه: nutrition

(2) تعریف: the act of nourishing.
مشابه: nourishment

جمله های نمونه

1. intravenous alimentation
تغذیه از راه سیاهرگ

2. The doctor has recommended changing my alimentation habits.
[ترجمه گوگل]دکتر به من توصیه کرده است که عادات تغذیه ام را تغییر دهم
[ترجمه ترگمان]دکتر توصیه کرده است که عادت های alimentation را عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion: Early supportive alimentation through gastrointestinal tract can improve patients immuno activity reduce complication, help would healing and patients' convalescence.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تغذیه حمایتی زودهنگام از طریق دستگاه گوارش می‌تواند باعث بهبود فعالیت ایمنی بیماران در کاهش عوارض، کمک به بهبودی و بهبودی بیماران شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان اولیه حمایتی از طریق دستگاه گوارش می تواند بیماران را بهبود بخشد و به کاهش پیچیدگی کمک کند، به درمان و بهبود بیمار کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This may also allow earlier alimentation and a speedier return to normal functioning.
[ترجمه گوگل]این همچنین ممکن است باعث تغذیه زودتر و بازگشت سریعتر به عملکرد طبیعی شود
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به alimentation اولیه و بازگشت سریع به عملکرد نرمال اجازه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods 46 patients were taken into n parenteral alimentation, the blood bio-chemical index and nitrogen balance were examined during the period.
[ترجمه گوگل]Methods46 بیمار به n تغذیه تزریقی گرفته شدند، شاخص بیوشیمیایی خون و تعادل نیتروژن در طول دوره مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های ۴۶ بیمار به n parenteral منتقل شدند، شاخص bio خون و تعادل نیتروژن در طول این دوره بررسی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To research the influence of alimentation, active inducement for growth and development of child.
[ترجمه گوگل]هدف: تحقیق در مورد تأثیر تغذیه، محرک فعال برای رشد و تکامل کودک
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق تاثیر عوامل موثر بر رشد و رشد کودک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To discuss the application value and safety peripheral intravenous alimentation at premature infant's under medical treatment.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد ارزش کاربرد و ایمنی تغذیه داخل وریدی محیطی در نوزادان نارس تحت درمان پزشکی
[ترجمه ترگمان]هدف برای بحث در مورد ارزش کاربردی و ایمنی محیطی جانبی در نوزادان زود هنگام در زمان درمان پزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To analyze the clinical effect of The application of the parenteral alimentation for curing the neurosurgery severe cases in early days.
[ترجمه گوگل]هدف تجزیه و تحلیل اثر بالینی استفاده از تغذیه تزریقی برای درمان موارد شدید جراحی مغز و اعصاب در روزهای اولیه
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل اثر بالینی کاربرد of alimentation برای درمان موارد شدید عصبی در روزه ای اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In cases of chylous leakage, a low-fat medium-triglyceride diet or total parenteral alimentation is recommended to decrease the formation of chyle.
[ترجمه گوگل]در موارد نشت شیلوس، یک رژیم غذایی کم چرب با تری گلیسیرید متوسط ​​یا تغذیه کامل تزریقی برای کاهش تشکیل شیل توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]در مواردی از نشت chylous، یک رژیم غذایی متوسط با چربی کم و یا total parenteral برای کاهش تشکیل of توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As an intermediate product from protein to amino acid, peptide is the important nutrient substance and one of the important alimentation of protein besides amino acid.
[ترجمه گوگل]پپتید به عنوان یک محصول میانی از پروتئین به اسید آمینه، ماده مغذی مهم و یکی از مواد غذایی مهم پروتئین علاوه بر اسید آمینه است
[ترجمه ترگمان]پپتید به عنوان یک محصول میانی از پروتیین به آمینو اسید، ماده غذایی مهم و یکی از the مهم پروتیین به جز آمینو اسید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anciently, in dietetics field, the primary research tasks are all about how to avert the lack of alimentation.
[ترجمه گوگل]در قدیم، در زمینه رژیم غذایی، وظایف تحقیقاتی اولیه همه در مورد چگونگی جلوگیری از کمبود تغذیه است
[ترجمه ترگمان]Anciently، در حوزه dietetics، وظایف تحقیقاتی اصلی همگی در مورد چگونگی جلوگیری از فقدان of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In my opinion, it is necessary to have proper exercise, balanceable alimentation, and optimistic mind for keeping health.
[ترجمه گوگل]به نظر من برای حفظ سلامتی ورزش مناسب، تغذیه متعادل و ذهن خوشبین لازم است
[ترجمه ترگمان]به نظر من ورزش کردن، ورزش مناسب و ذهن خوش بینانه برای حفظ سلامت لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bio-S is an excellent source of sulfur for turf which is a component of aminophenol and protein. Bio-S is subordination alimentation element.
[ترجمه گوگل]Bio-S منبع عالی گوگرد برای چمن است که جزء آمینو فنل و پروتئین است Bio-S عنصر تغذیه تابعی است
[ترجمه ترگمان]بیو - S یک منبع عالی از گوگرد برای چمن است که جزیی از پروتیین و پروتیین است بیو - S از عنصر alimentation تبعیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Outline of the Project: Agaricus Blazei is a kind of epiphyte with high alimentation value and kinds functions.
[ترجمه گوگل]خلاصه پروژه: Agaricus Blazei نوعی اپی فیت با ارزش غذایی و انواع عملکرد بالا است
[ترجمه ترگمان]طرح کلی پروژه: agaricus Blazei نوعی از epiphyte با ارزش و کارکرده ای بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

غذا (اسم)
chop, food, diet, dish, aliment, meal, chow, alimentation, nutrition, nourishment, nurture, viand, chop-chop, cuisine, provender, nutriment

تغذیه (اسم)
alimentation, nutrition, feeding, nourishment, nourishing, nurture, sustenance, nutriment

تخصصی

[زمین شناسی] تغذیه یخسار تجهیز و نگهداری یک یخچال با موادی مثل برف و یخ برف که تبدیل به یخ می شوند؛ فرآیند تجمع.

انگلیسی به انگلیسی

• nourishment; aid, support

پیشنهاد کاربران

Alimentation /ˌ�lɪmɛnˈteɪʃən/ ( n ) – meaning: the provision of nourishment or other necessities of life; nourishment ( New Oxford American Dictionary )
تهیه غذا یا سایر نیازهای زندگی؛ تغذیه؛ تأمین مواد غذایی
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
This is the first proof of the importance of fatty matters for the alimentation of babes.
این اولین دلیل بر اهمیت مواد چرب برای تغذیه نوزادان است.
Example 2: 👇
The doctor has recommended changing my alimentation habits.
دکتر به من توصیه کرده است که عادات غذایی ( تغذیه ی ) خود را تغییر دهم.
Example 3: 👇
Objective To research: the influence of alimentation for growth and development of child.
هدف تحقیق: تأثیر تغذیه بر رشد و تکامل کودک.

alimentation

بپرس