alienable

/ˈeɪljənəbəl//ˈeɪljənəbl/

معنی: قابل انتقال، قابل فروش، انتقالی
معانی دیگر: (مالکیت) قابل انتقال، واگذاردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: alienability (n.)
• : تعریف: legally transferable from one owner to another.

جمله های نمونه

1. I used to enjoy cartoon in my childhood. I am not very clear when I began to be fed up with cartoon that is remote and alienable from my real life.
[ترجمه گوگل]من در کودکی از کارتون لذت می بردم من خیلی روشن نیستم که از چه زمانی از کارتون هایی که از زندگی واقعی من دور و بیگانه است سیر شدم
[ترجمه ترگمان]من سابقا از کارتونی در دوران کودکی ام لذت می بردم من خیلی واضح نیستم که از کارتونی که از زندگی واقعی من دور و دور است تغذیه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One solution to this agency problem is to have no alienable residual claims and to contract with donors to apply all net cash flows to output.
[ترجمه گوگل]یک راه حل برای این مشکل آژانس، نداشتن مطالبات باقیمانده قابل انصراف و عقد قرارداد با اهداکنندگان برای اعمال تمام جریان های نقدی خالص به خروجی است
[ترجمه ترگمان]یک راه حلی برای این مشکل نمایندگی این است که هیچ ادعایی باقی نماند و با اهدا کنندگان قرارداد ببندد تا تمام جریان های نقدی خالص را به خروجی اعمال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is the system which mutually relates, intercross, mutually restricts, mutually promotes, is an alienable integrity circulatory system.
[ترجمه گوگل]این سیستمی است که به طور متقابل مرتبط است، متقابل، متقابل محدود می کند، متقابلاً ترویج می کند، یک سیستم گردش خون یکپارچگی غیرقابل تغییر است
[ترجمه ترگمان]این سیستمی است که هر دو به طور متقابل به یکدیگر مربوط می شوند، intercross، که متقابلا یکدیگر را محدود می کنند، یک سیستم یکپارچه گردش خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At common law, the right of re - entry is not alienable, assignable, or devisable.
[ترجمه گوگل]در حقوق کامن لا، حق ورود مجدد قابل انصراف، واگذاری یا ابداع نیست
[ترجمه ترگمان]در قانون مشترک، حق ورود مجدد، alienable، assignable یا devisable نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the world of Chinese human relationship, there ares o alienable phenomena of human association.
[ترجمه گوگل]در دنیای روابط انسانی چینی، پدیده های بیگانه ای از معاشرت انسانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در دنیای روابط انسانی چین، یک پدیده alienable از ارتباط انسانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The " dividable bundle of rights" refers to the rights bundle building up with alienable right branches, and the branches can be hold by other one.
[ترجمه گوگل]"بسته حقوقی قابل تقسیم" به مجموعه حقوقی اشاره دارد که با شاخه های حق غیرقابل واگذاری ایجاد می شود و شاخه ها را می توان توسط یکی دیگر نگه داشت
[ترجمه ترگمان]\"بسته dividable حقوق\" به بسته حقوقی که با شاخه های درست alienable ایجاد می شود اشاره می کند و شاخه ها می توانند توسط دیگری نگهداری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the world of Chinese human relationship, there ares o many alienable phenomena of human association.
[ترجمه گوگل]در دنیای روابط انسانی چینی، بسیاری از پدیده های بیگانه از معاشرت انسانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در دنیای روابط انسانی چین، پدیده های alienable زیادی در ارتباط با انسان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل انتقال (صفت)
alienable, transferable, portable, transmissible, inheritable

قابل فروش (صفت)
alienable, salable, marketable, mercenary, venal, vendible

انتقالی (صفت)
transfer, alienable, transitive, translative

انگلیسی به انگلیسی

• can be transferred to another's ownership, able to be sold

پیشنهاد کاربران

درز بانشناسی به معنی مالکیت جداشدنی هست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : alienate
اسم ( noun ) : alien / alienation
صفت ( adjective ) : alien / alienable
قید ( adverb ) : _

بپرس