algebraic

/ˌældʒəˈbreɪɪk//ˌældʒɪˈbreɪk/

معنی: جبری
معانی دیگر: وابسته به جبر و مقابله، قابل بیان از راه عمل جبری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: algebraically (adv.)
• : تعریف: of, used in, or of the nature of algebra.

جمله های نمونه

1. algebraic (of) propositions
جبر گزاره ها

2. algebraic curve
خم جبری

3. algebraic function
تابع جبری

4. algebraic identity
اتحاد جبری

5. We see how algebraic laws allow us to give a precise and succinct description of each operator.
[ترجمه گوگل]می بینیم که چگونه قوانین جبری به ما اجازه می دهند تا توصیف دقیق و مختصری از هر عملگر ارائه دهیم
[ترجمه ترگمان]مشاهده می کنیم که چگونه قوانین جبری به ما اجازه می دهد تا شرحی دقیق و مختصر از هر اپراتور ارایه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We then obtain n - linear algebraic equations for the n - unknowns pi.
[ترجمه گوگل]سپس n - معادلات جبری خطی را برای n - مجهول pi بدست می آوریم
[ترجمه ترگمان]سپس معادلات جبری خطی برای the - unknowns پی بدست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The algebraic approach to programming language semantics has several features to recommend it.
[ترجمه گوگل]رویکرد جبری به معناشناسی زبان برنامه نویسی دارای چندین ویژگی برای توصیه به آن است
[ترجمه ترگمان]رویکرد جبری برای زبان برنامه نویسی زبان چندین ویژگی دارد که آن را توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Algebraic laws alone only allow us to prove one occam program equal to another.
[ترجمه گوگل]قوانین جبری به تنهایی به ما اجازه می دهند که یک برنامه occam را برابر با برنامه دیگر ثابت کنیم
[ترجمه ترگمان]قوانین جبری تن ها به ما این امکان را می دهد که یک برنامه occam برابر با دیگری ثابت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The matrix theory is presented in classical algebraic form with no recourse to the notions and nomenclature of vector space theory.
[ترجمه گوگل]نظریه ماتریس به شکل جبری کلاسیک و بدون توسل به مفاهیم و نامگذاری نظریه فضای برداری ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]نظریه ماتریس به شکل جبری کلاسیک و بدون هیچ مرجع به مفهوم و نام نظریه فضای برداری ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper studies algebraic modeling of discrete time series.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی مدل‌سازی جبری سری‌های زمانی گسسته می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله مدل سازی جبری سری های زمانی گسسته را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper discusses algebraic specification technology and its automatic transformation into PROLOG.
[ترجمه گوگل]این مقاله فن آوری مشخصات جبری و تبدیل خودکار آن به PROLOG را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد فن آوری توصیف جبری و تبدیل خودکار آن به PROLOG می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new algebraic method of balancing redox reaction formulas is introduced.
[ترجمه گوگل]یک روش جبری جدید برای متعادل کردن فرمول های واکنش ردوکس معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش جبری جدید برای متعادل کردن فرمول های واکنش اکسیداسیون، معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The subject was set upon firm foundations around 1930 by Emmy Noether and van der Waerden using an abstract algebraic approach.
[ترجمه گوگل]این موضوع در حدود سال 1930 توسط Emmy Noether و van der Waerden با استفاده از یک رویکرد جبری انتزاعی بر اساس پایه های محکم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]موضوع در سال ۱۹۳۰ توسط امی Noether و وان در Waerden با استفاده از یک رویکرد جبری انتزاعی مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The underlying assumption of the project is that certain computer-based experiences can help pupils bridge the gap between arithmetical and algebraic thinking.
[ترجمه گوگل]فرض اساسی پروژه این است که برخی از تجربیات مبتنی بر رایانه می تواند به دانش آموزان کمک کند تا شکاف بین تفکر حسابی و جبری را پر کنند
[ترجمه ترگمان]فرض اساسی این پروژه این است که تجربه های خاص کامپیوتری می تواند به دانش آموزان کمک کند تا فاصله بین محاسبات عددی و تفکر جبری را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This does not present the same barrier to pupils use of algebraic ideas within computer programming environments.
[ترجمه گوگل]این مانعی مشابه برای استفاده دانش آموزان از ایده های جبری در محیط های برنامه نویسی رایانه ای ایجاد نمی کند
[ترجمه ترگمان]این امر مانع استفاده از ایده های جبری در محیط های برنامه نویسی کامپیوتر نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جبری (صفت)
algebraic, predestinarian

تخصصی

[ریاضیات] جبری
[آب و خاک] جبری

انگلیسی به انگلیسی

• involving or according to the laws of algebra

پیشنهاد کاربران

بپرس