alcove

/ˈælkoʊv//ˈælkəʊv/

معنی: شاهنشین، الاچیق
معانی دیگر: (از ریشه ی عربی: القبه)، گوشه ی دنج، آلاچیق، خانه ی تابستانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a separate or recessed part of a room that is partly enclosed.
مترادف: cubbyhole, niche, nook, recess
مشابه: bay, booth, carrel, cavity, corner, cove, cubicle, stall

- We like to have breakfast in the little alcove off the kitchen.
[ترجمه گوگل] ما دوست داریم صبحانه را در طاقچه کوچک کنار آشپزخانه صرف کنیم
[ترجمه ترگمان] دوست داریم در خوابگاه کوچکی که از آشپزخانه بیرون است صبحانه بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any similar space, as in a garden.
مترادف: bower, nook
مشابه: covert, haven, recess, retreat

- They sat in the garden alcove and told secrets to each other.
[ترجمه گوگل] در طاقچه باغ نشستند و رازهایی را به یکدیگر گفتند
[ترجمه ترگمان] آن ها در خوابگاه نشسته بودند و رازهای یکدیگر را برای یکدیگر تعریف می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The paintings in the alcove were spotlit from below.
[ترجمه گوگل]نقاشی های داخل طاقچه از پایین به صورت لکه دار بودند
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها در شاه نشین، از پایین پر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bookcase fits neatly into the alcove.
[ترجمه گوگل]قفسه کتاب به خوبی در طاقچه جای می گیرد
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب ها مرتب در خوابگاه جا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is the alcove deep enough for bookshelves?
[ترجمه گوگل]آیا طاقچه برای قفسه های کتاب به اندازه کافی عمیق است؟
[ترجمه ترگمان]شاه نشین به اندازه کافی برای قفسه های کتاب هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bed fits neatly into the alcove.
[ترجمه گوگل]تخت به خوبی در طاقچه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]تخت به طور منظم در خوابگاه جا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We've put some bookshelves in the alcove.
[ترجمه گوگل]چند قفسه کتاب در طاقچه گذاشته ایم
[ترجمه ترگمان]چند قفسه کتاب در شاه نشین قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was standing close to an alcove filled with bookshelves, reading the titles like any visitor might.
[ترجمه گوگل]او نزدیک یک طاقچه مملو از قفسه های کتاب ایستاده بود و مانند هر بازدیدکننده ای عنوان ها را می خواند
[ترجمه ترگمان]او نزدیک یک خوابگاه بود که پر از قفسه های کتاب بود و the را مثل هر ملاقاتی که ممکن بود خوانده بود، می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The alcove held a couch.
[ترجمه گوگل]طاقچه یک کاناپه داشت
[ترجمه ترگمان]خوابگاه یک کاناپه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A card table was set up in an alcove in the living room.
[ترجمه گوگل]یک میز کارتی در یک طاقچه در اتاق نشیمن چیده شده بود
[ترجمه ترگمان]میز کارت در شاه نشین اتاق نشیمن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Alcove everything was open to debate.
[ترجمه گوگل]در Alcove همه چیز قابل بحث بود
[ترجمه ترگمان]در alcove همه چیز برای بحث باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pantry was just a walk-in alcove off the kitchen.
[ترجمه گوگل]انباری فقط یک طاقچه کنار آشپزخانه بود
[ترجمه ترگمان]آبدارخانه فقط یک پیاده روی بود که از آشپزخانه خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were books on the shelf above the alcove.
[ترجمه گوگل]در قفسه بالای طاقچه کتاب هایی بود
[ترجمه ترگمان]روی قفسه بالای شاه نشین کتاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She perched in the alcove and looked down.
[ترجمه گوگل]او در طاقچه نشست و به پایین نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او در خوابگاه نشست و به پایین نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As I slunk back to the alcove, I noticed half-suppressed smiles on the tear-stained faces of several of the mourners.
[ترجمه گوگل]همانطور که به سمت طاقچه برگشتم، متوجه لبخندهای نیمه سرکوب شده روی چهره های اشک آلود چند تن از عزاداران شدم
[ترجمه ترگمان]همچنان که به شاه نشین برگشتم، متوجه شدم که در چهره اشک آلود چند تا از the، لبخند نصفه نیمه ای زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reynolds moved out of the way into an alcove.
[ترجمه گوگل]رینولدز از سر راه به سمت طاقچه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]رینولدز از اتاق خارج شد و به شاه نشین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاه نشین (اسم)
alcove

الاچیق (اسم)
alcove, pergola, bower

تخصصی

[عمران و معماری] تورفتگی - شاهنشین - آلاچیق - آشیانه
[آب و خاک] تو رفتگی

انگلیسی به انگلیسی

• small room; niche, nook, small recess in a room
an alcove is a small area of a room which is formed when one part of a wall is built farther back than the rest of it.

پیشنهاد کاربران

طاقچه
عقب نشینی ( اصطلاحا دیواری که نسبت به دیوار های دیگر تو رفتگی دارد )

بپرس