aircraft

/ˈerˌkræft//ˈeəkrɑːft/

معنی: هواپیما، طیاره
معانی دیگر: هرگونه وسیله ی ترابری هوایی (مثل بالن و هلیکوپتر)، هواپیما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: aircraft
• : تعریف: any man-made vehicle that can fly through the air, such as an airplane, helicopter, glider, or balloon.
مشابه: airplane, plane, ship

- When he was in the air force, he learned to fly various types of aircraft including jets and helicopters.
[ترجمه گوگل] زمانی که او در نیروی هوایی بود، پرواز با انواع هواپیما از جمله جت و هلیکوپتر را آموخت
[ترجمه ترگمان] هنگامی که او در نیروی هوایی بود، آموخت که انواع مختلفی از هواپیماها از جمله جت و هلی کوپتر را به پرواز در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. aircraft parts must be tooled accurately
اجزای هواپیما باید با دقت ساخته شوند.

2. aircraft skimming the roof-tops
هواپیماهایی که نزدیک به بام ها پرواز می کردند

3. friendly aircraft
هواپیماهای خودی

4. hostile aircraft
هواپیماهای دشمن

5. assault aircraft
هواپیمای هجومی

6. a delta-winged aircraft
هواپیمای دارای بال مثلث شکل

7. landing a big aircraft is not easy
فرود آوردن یک هواپیمای بزرگ کار آسانی نیست.

8. radars homed friendly aircraft to the nearest airports
رادارها هواپیماهای خودی را به نزدیکترین فرودگاه ها می فرستادند.

9. engineering problems associated with aircraft design
مسایل مهندسی وابسته به طرح هواپیما

10. the design of an aircraft
طراحی (طرح) هواپیما

11. the disposal of enemy aircraft by concentrated fire
نابود سازی هواپیمای دشمن با تیراندازی متمرکز

12. the war boomed the aircraft industry
جنگ موجب رونق صنعت هواپیمایی شد.

13. the wings of an aircraft
بال های یک هواپیما

14. the metal skin of an aircraft
پوسته ی فلزی هواپیما

15. the structural integrity of an aircraft
استحکام ساختمانی هواپیما

16. the wings of this new aircraft can be folded back
بال های این هواپیمای جدید به عقب تا می شوند.

17. this radar can pinpoint the position of an aircraft
این رادار می تواند جای هواپیما را دقیقا معلوم کند.

18. The aircraft were met by a hail of gunfire.
[ترجمه گوگل]هواپیماها با رگبار گلوله مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]این هواپیما با شلیک گلوله مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The two wings of the aircraft broke off on impact.
[ترجمه گوگل]دو بال هواپیما در اثر برخورد شکستند
[ترجمه ترگمان]این دو بال هواپیما تاثیر خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A small aircraft was obstructing the runway.
[ترجمه گوگل]یک هواپیمای کوچک جلوی باند فرودگاه را گرفته بود
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای کوچک در باند فرودگاه حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The aircraft is powered by three jet engines.
[ترجمه گوگل]این هواپیما از سه موتور جت نیرو می گیرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما با سه موتور جت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Using these missiles to down civilian aircraft is simply immoral and totally unjustifiable.
[ترجمه گوگل]استفاده از این موشک ها برای سرنگونی هواپیماهای غیرنظامی به سادگی غیراخلاقی و کاملا غیرقابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این موشک ها به پایین هواپیماهای غیر نظامی، ساده و کاملا ناموجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Aircraft sometimes fuel while in the air.
[ترجمه گوگل]هواپیما گاهی اوقات در هوا سوخت می زند
[ترجمه ترگمان]هواپیما گاهی در هوا سوخت می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The aircraft is designed to be invisible to radar.
[ترجمه گوگل]این هواپیما طوری طراحی شده است که برای رادار نامرئی باشد
[ترجمه ترگمان]این هواپیما برای نامریی شدن طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The aircraft has/carries a crew of seven.
[ترجمه گوگل]این هواپیما دارای/حامل خدمه هفت نفره است
[ترجمه ترگمان]این هواپیما حامل هفت خدمه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هواپیما (اسم)
aircraft, plane, airplane, ship, flying machine, aeroplane

طیاره (اسم)
aircraft, airplane, aeroplane

تخصصی

[عمران و معماری] هواپیما

انگلیسی به انگلیسی

• any vehicle which can be flown through the air (i.e. airplane or helicopter)
an aircraft is a vehicle which can fly, for example an aeroplane or a helicopter.

پیشنهاد کاربران

هواگَرد
نمی دونم چرا همه پهپاد ( پرنده هدایت پذیر از دور ) رو به اشتباه پهباد نوشتن🤔
به نظرم این نرم افزار برای یاد گیری زبان خیلی خوبه
مخصوصا برای نکات مهم دفتری
هروسیله هواگرد:هواپیما، پهباد، هلیکوپتر، بالن. .
"هواگرد" بهترین پیشنهاد است چون این واژه عام هست و نه خاص و هر نوع پرنده ای ( غیر از تسلیحات موشکی ) که توسط بشر ساخته شده و در آسمان به پرواز در می آید را شامل می شود، از هواپیما و بالگرد گرفته تا بالن و پهپاد و . . .
پهباد یک نمونه از aircraft هست و در حقیقت uav رو بیشتر پهباد ترجمه میکنند. aircraft خیلی کلی هست
*لطفا دقت فرمایید دوستان از الکی بعضیارو به اشتباه نندازین*
aircraft ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: هواگَرد
تعریف: هرنوع وسیلۀ حمل‏ونقل هوایی که براثر عمل دینامیکی هوا بر سطح آن یا با نیروی محرکۀ خود حرکت کند
هواگرد
هواگرد به هر وسیله ای گفته می شود که توان پرواز در جو را داشته باشد. با این تعریف انواع وسائل پرنده مانند بالن و بادپر و بالگرد و حتی فضاپیما را می توان هواگرد نامید.
noun
[count] :
...
[مشاهده متن کامل]

🔴a machine ( such as an airplane or a helicopter ) that flies through the air
🔵a new military aircraft
🔵a company that manufactures aircraft
— often used before another noun
🔵an aircraft engine
🔵aircraft parts
Helicopter : بالگرد
Airplane
Jet
Balloon
( Glider ( Sailplane
Amphibious : هواپیمای آبی خاکی
Multi - Engine Piston
Biplane
Gyroplane
Parachute
Business Jet
Taildragger
Tiltrotor
Turboprop
Floatplane
Fighter jet
Cargo plane

a plane or other vehicle that can fly
Aircraft طبق تعریف سازمان بین المللی هواپیمایی غیرنظامی ( ICAO ) و سازمان های دیگری نظیر EASA، هر وسیله ای است که بتواند خود را طی کنش و واکنش با هوا، به جز کنش و واکنش هوا با زمین، در هوا نگه دارد. مثلاً هواپیما ( Airplane ) ، هلیکوپتر، بالن، کشتی هوایی، گلایدرها، پاراموتورها و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

مواردی که دوستان به اشتباه فرمودند: پهپاد ( UAV ) که البته �پهباد� هم واژه نادرستی است - هوانورد را در انگلیسی Aviator می گویند - کارمندان سیستم هوانوردی هیچ ارتباطی به واژه Aircraft ندارند.

کارمندان هواپیمایی، کارمندان مربوط به سیستم حمل و نقل هوایی، هوادیما
هوانورد
هواگرد
هواپیمای بدون سرنشین
هواپیما
Airplane
پهباد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس