air cushion

/ˈerˈkʊʃən//eəˈkʊʃən/

بالش یا متکای بادی، تشکچه ی بادی، لایه ی هوا

جمله های نمونه

1. Politeness is like an air cushion; there may be nothing in it,but it eases ours jolts wonderfully.
[ترجمه گوگل]ادب مانند بالشتک هواست ممکن است چیزی در آن نباشد، اما تکان های ما را به طرز شگفت انگیزی کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]ادب مثل یک بالش هوایی است؛ ممکن است چیزی در آن نباشد، اما کار ما را از جا می پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The air cushion type lawn cropper is one kind of advanced lawn trim machinery.
[ترجمه گوگل]چمن زنی از نوع بالشتک هوا یکی از انواع ماشین آلات پیشرفته چمن زنی است
[ترجمه ترگمان]از این cropper چمن کوتاه یک نوع ماشین advanced است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conventional failures of air cushion of mechanical press have been introduced with solutions needed to such.
[ترجمه گوگل]خرابی های متداول بالشتک هوای پرس مکانیکی با راه حل های مورد نیاز برای آن معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]شکست های متعارف کو سن مطبوعات مکانیکی با راه حل های مورد نیاز برای چنین مواردی معرفی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. electricity protector, dynamic output, feeding equipment, air cushion.
[ترجمه گوگل]محافظ برق، خروجی دینامیک، تجهیزات تغذیه، بالشتک هوا
[ترجمه ترگمان]محافظ الکتریکی، خروجی پویا، تجهیزات تغذیه، cushion هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Combination type: Combination of all - in and air cushion types.
[ترجمه گوگل]نوع ترکیبی: ترکیبی از انواع بالشتک آلی و بادی
[ترجمه ترگمان]نوع ترکیبی: ترکیبی از انواع و اقسام cushion هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A new type of conveyer air cushion platform is introduced.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از سکوی بالشتک هوای نقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از سکوی cushion هوایی conveyer معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Suitable for making air bed, air cushion and water bag.
[ترجمه گوگل]مناسب برای ساخت تخت بادی، کوسن هوا و کیسه آب
[ترجمه ترگمان]مناسب برای ایجاد بس تر هوا، کو سن و کیسه آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What air cushion, chip, artificial intelligence, fill pump, all must have been installed on.
[ترجمه گوگل]بالشتک هوا، تراشه، هوش مصنوعی، پمپ پرکن، همه باید روی آن نصب شده باشند
[ترجمه ترگمان]چه کوسن هوا، تراشه، هوش مصنوعی، پمپ پر کننده، همه باید بر روی آن نصب شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Half track air cushion vehicle is a new kind of hybrid vehicle. It can solve the transportation problem on soft ground effectively.
[ترجمه گوگل]خودروی بالشتک هوای نیمه مسیر نوعی جدید از خودروهای هیبریدی است می تواند مشکل حمل و نقل در زمین نرم را به طور موثر حل کند
[ترجمه ترگمان]خودروی Half یک وسیله نقلیه هیبریدی جدید است آن می تواند مشکل حمل و نقل را به طور موثر حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Charged with air cushion, blasting mechanism of smooth blasting with soft cushion charging construction is studied.
[ترجمه گوگل]با شارژ بالشتک هوا، مکانیسم انفجاری انفجار صاف با ساختار شارژ بالشتک نرم مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مورد بررسی قرار گرفتن با استفاده از کو سن هوا، مکانیسم تخریب نرم با blasting نرم با طول عمر نرم مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Air cushion rubber blanket maximum characterizedby compressibility, liner latitude than ordinary blanket.
[ترجمه گوگل]حداکثر پتو لاستیکی بالشتک هوا با قابلیت تراکم پذیری، عرض جغرافیایی نسبت به پتوی معمولی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]پوشش لاستیکی cushion هوا حداکثر تراکم پذیری و عرض liner را نسبت به پوشش های معمولی پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Construction techniques for steel enclosed air cushion surge chamber at Jinkang hydropower station are described here.
[ترجمه گوگل]تکنیک‌های ساخت و ساز برای محفظه افزایش بالشتک هوای محصور شده فولادی در ایستگاه برق آبی جین‌کانگ در اینجا توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]تکنیک های ساخت و ساخت اتاق موج کش دار فولادی در ایستگاه برق آبی Jinkang در اینجا توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Blanket is divided into ordinary air cushion rubber blanket and blanket.
[ترجمه گوگل]پتو به پتو و پتو لاستیکی بالشتک معمولی تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]پتو به صورت معمولی یک پتوی لاستیکی معمولی تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The approach enables conveyable quantity, air cushion pressure, wind capacity and other parameters to calculate more precisely.
[ترجمه گوگل]این رویکرد مقدار قابل انتقال، فشار بالشتک هوا، ظرفیت باد و سایر پارامترها را قادر می‌سازد تا دقیق‌تر محاسبه شوند
[ترجمه ترگمان]این روش مقدار conveyable، فشار cushion هوا، ظرفیت باد و دیگر پارامترها را قادر می سازد تا دقیق تر حساب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Current conventional elastic elements are springs, rubber and air cushion, which are widely used in industrial enterprises meeting a lot of elastic energy storage needs.
[ترجمه گوگل]عناصر الاستیک معمولی فعلی فنرها، لاستیک و بالشتک هوا هستند که به طور گسترده در شرکت های صنعتی استفاده می شود که نیازهای ذخیره انرژی الاستیک زیادی را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]عناصر ارتجاعی مرسوم کنونی، فنرها، لاستیک و کو سن هستند که به طور گسترده در شرکت های صنعتی مورد استفاده قرار می گیرند و نیازهای ذخیره سازی انرژی زیادی را برآورده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] کیسه باد ایمنی

انگلیسی به انگلیسی

• air bag, inflatable cushion; pocket of air forced down to support a hydrofoil

پیشنهاد کاربران

بپرس