agronomy

/əˈɡrɒnəmi//əˈɡrɒnəmi/

معنی: کشاورزی، برزشناسی
معانی دیگر: (بخشی از دانش کشاورزی که با فراوری محصول و توجه از خاک سر و کار دارد) کشت شناسی، کشت ورزی، زراعت، علم برداشت محصول و بهره برداری از خاک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: agronomies
مشتقات: agronomic (adj.), agronomical (adj.), agronomist (n.)
• : تعریف: the study and application of scientific methods of soil management and field crop production; scientific agriculture.
مشابه: agriculture

جمله های نمونه

1. But where to find the best professional agronomy advice?
[ترجمه گوگل]اما بهترین مشاوره حرفه ای کشاورزی را کجا می توان پیدا کرد؟
[ترجمه ترگمان]اما در کجا باید بهترین مشاوره تخصصی را پیدا کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After studying agronomy in Paris he took up a career in radio journalism.
[ترجمه گوگل]پس از تحصیل در زراعت در پاریس، به حرفه روزنامه نگاری رادیویی پرداخت
[ترجمه ترگمان]پس از تحصیل agronomy در پاریس، حرفه خبرنگاری در رادیو را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As ever, we cover the latest agronomy advice.
[ترجمه گوگل]مانند همیشه، ما آخرین توصیه های کشاورزی را پوشش می دهیم
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه آخرین نصیحت agronomy رو مخفی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now he heads the agronomy department.
[ترجمه گوگل]اکنون او ریاست بخش کشاورزی را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان] حالا اون رئیس بخش \"agronomy\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Traditional Chinese Agronomy is based on Chinese classical philosophy and interprets agricultural phenomena from original macrocosm.
[ترجمه گوگل]کشاورزی سنتی چینی بر اساس فلسفه کلاسیک چینی است و پدیده های کشاورزی را از کیهان کلان اصلی تفسیر می کند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ سنتی چینی سنتی بر پایه فلسفه کلاسیک چین است و پدیده های کشاورزی را از macrocosm اصلی تفسیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The science of agronomy helps farmers obtain larger and better crops .
[ترجمه گوگل]علم زراعت به کشاورزان کمک می کند تا محصولات بزرگتر و بهتری بدست آورند
[ترجمه ترگمان]علم of به کشاورزان کمک می کند تا محصولات بزرگ تر و بهتری بدست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We provide services in agronomy, agricultural economics, statistical quality control, analytical systems, and food safety and manufacturing.
[ترجمه گوگل]ما خدماتی را در زمینه زراعت، اقتصاد کشاورزی، کنترل کیفیت آماری، سیستم های تحلیلی و ایمنی مواد غذایی و تولید ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما خدماتی را در agronomy، اقتصاد کشاورزی، کنترل کیفیت آماری، سیستم های تحلیلی، و امنیت غذایی و تولید فراهم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Agronomy A branch of agriculture dealing with soil management and crop production.
[ترجمه گوگل]زراعت شاخه ای از کشاورزی که با مدیریت خاک و تولید محصولات کشاورزی سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]Agronomy شاخه ای از کشاورزی است که با مدیریت خاک و تولید محصول سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The issue of agricultural machinery serves the agronomy (or strictly meet the unchangeable agronomical requirements) or the contrary is a longstanding controversial one in China.
[ترجمه گوگل]موضوع ماشین آلات کشاورزی در خدمت زراعت است (یا الزامات غیرقابل تغییر زراعی را کاملاً برآورده می کند) یا برعکس یک موضوع بحث برانگیز طولانی مدت در چین است
[ترجمه ترگمان]مساله ماشین آلات کشاورزی به agronomy (یا مطابق با الزامات غیرقابل تغییر)عمل می کند یا بر عکس یک بحث برانگیز طولانی مدت و بحث برانگیز در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using methods of experiment and demonstration, the agronomy techniques for rainwater irrigation are studied.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش‌های آزمایش و نمایش، تکنیک‌های زراعت برای آبیاری آب باران مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش های آزمایش و نمایش، تکنیک های agronomy برای آبیاری آب باران مورد مطالعه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new models include agronomy trait models, seed quality models, animal models with sex-linked effects, and models for QTL mapping.
[ترجمه گوگل]مدل‌های جدید شامل مدل‌های صفت کشاورزی، مدل‌های کیفیت بذر، مدل‌های حیوانی با اثرات مرتبط با جنسیت و مدل‌هایی برای نقشه‌برداری QTL است
[ترجمه ترگمان]مدل های جدید شامل مدل های ویژگی agronomy، مدل های کیفیت بذر، مدل های حیوانی با اثرات مربوط به رابطه جنسی و مدل هایی برای نگاشت QTL می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Heavy agronomy clique and Si Mi order of believe in nature.
[ترجمه گوگل]دسته سنگین زراعت و سی می مرتبه اعتقاد به طبیعت
[ترجمه ترگمان]دسته agronomy Heavy و Si ام می برای باور کردن به طبیعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He graduated in 1951 with a bachelor's degree in horticulture and a minor in agronomy.
[ترجمه گوگل]او در سال 1951 با مدرک لیسانس در رشته باغبانی و در مقطع کارشناسی در رشته کشاورزی فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۵۱ با مدرک لیسانس در رشته باغبانی و یک رشته فرعی در agronomy فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is the extension workers who are charged with transferring the Institute's agronomy on to the farmers.
[ترجمه گوگل]این کارگران ترویج هستند که وظیفه انتقال زراعت موسسه به کشاورزان را بر عهده دارند
[ترجمه ترگمان]این دسته از کارکنانی است که به انتقال the موسسه به کشاورزان متهم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورزی (اسم)
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum

برزشناسی (اسم)
agronomy

تخصصی

[زمین شناسی] کشاورزی علمی آن شاخه از کشاورزی که به کشت علمی محصولات بستگی دارد که مسایلی همچون بازدهی، کنترل امراض، توسعه انواع بخصوص محصولات و غیره و همچنین حفظ و عمران خاک، حاصلخیزی و غیره را در برمی گیرد
[خاک شناسی] زراعت
[آب و خاک] زراعت

انگلیسی به انگلیسی

• branch of agriculture dealing with agricultural production and soil management

پیشنهاد کاربران

زراعت
بخشی از دانش کشاورزی که با فراوری محصول و توجه از خاک سر و کار دارد ) کشت شناسی، برزشناسی، کشاورزى کشت ورزی، زراعت

grist گندم stirabout غذایی شبیه آش جو، جنب و جوش، حرکت

خاک وَرزی

بپرس