agnosticism

/ægˈnɒstɪˌsɪzəm//æɡˈnɒstɪˌsɪzəm/

(فلسفه و الهیات) تجاهل گرایی (رجوع شود به:agnostic)، ندانم گرایی، نمی دانم کیشی، اعتقادباینکه بوجودخدایاحقایق نخستین نمیتوان پی برد

جمله های نمونه

1. Atheism, agnosticism and free thinkers are the products of rational thinking, skeptical inquiry and critical analysis, which severely put religious belief on the defensive. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]الحاد، آگنوستیسم و ​​آزاداندیشان محصول تفکر عقلانی، تحقیق شکی و تحلیل انتقادی است که اعتقاد دینی را به شدت در حالت تدافعی قرار می دهد دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]Atheism، agnosticism و متفکران آزاد محصولات تفکر عقلانی، پرسشگری شکاکانه و تحلیل انتقادی هستند، که به شدت باورهای دینی را به حالت تدافعی نسبت می دهند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some would see his agnosticism, his awareness of the limits to thought, as the only true basis for religious faith.
[ترجمه گوگل]برخی ندانم‌گرایی او، آگاهی او از محدودیت‌های اندیشه را تنها مبنای واقعی ایمان دینی می‌دانند
[ترجمه ترگمان]برخی agnosticism او را، آگاهی او از محدودیت های تفکر، و تنها پایه و اساس واقعی ایمان دینی را خواهند دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Agnosticism: Maybe shit happens, maybe it doesn't.
[ترجمه گوگل]اگنوستیسیسم: شاید اتفاقی بیفتد، شاید هم نشود
[ترجمه ترگمان]شاید این اتفاق بیوفته، شاید نباشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A silicon - chip agnosticism can be shaken by many puzzles besides the creation.
[ترجمه گوگل]یک آگنوستیک سیلیکونی - تراشه ای را می توان علاوه بر خلقت، با معماهای زیادی تکان داد
[ترجمه ترگمان]یک agnosticism تراشه سیلیکون را می توان توسط بسیاری از معماها در کنار ساخت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Agnosticism holds that you can neither prove nor disprove God's existence.
[ترجمه گوگل]اگنوستیک معتقد است که شما نه می توانید وجود خدا را اثبات کنید و نه رد کنید
[ترجمه ترگمان]agnosticism نگه می دارد که تو نمی توانی وجود خدا را ثابت کنی و نه ثابت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Post-Modern agnosticism stressed the monad of subject world by attempting to transcend the dichotomy of subject and object, which is an extreme agnosticism.
[ترجمه گوگل]آگنوستیسیسم پست مدرن با تلاش برای فراتر رفتن از دوگانگی سوژه و ابژه، که یک آگنوستیک افراطی است، بر موناد جهان سوژه تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]Post مدرن - \"موناد of\" را با تلاش برای فراتر رفتن از دوگانگی موضوع و موضوع، که an افراطی است، مورد تاکید قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In epistemology, knowability and agnosticism have been the focus of debate of philosophers.
[ترجمه گوگل]در معرفت‌شناسی، شناخت‌پذیری و اگنوستیسیسم کانون بحث فیلسوفان بوده است
[ترجمه ترگمان]در معرفت شناسی، knowability و agnosticism کانون بحث فیلسوفان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And now agnosticism is often put forth as a middle ground between theism and atheism.
[ترجمه گوگل]و اکنون اگنوستیسیسم اغلب به عنوان حد وسطی بین خداباوری و الحاد مطرح می شود
[ترجمه ترگمان]و اکنون agnosticism اغلب به عنوان یک زمین میانی بین خداباوری و الحاد ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The confrontation between the cognosciblism and agnosticism results from their different understanding of existence.
[ترجمه گوگل]تقابل شناخت گرایی و اگنوستیسیسم ناشی از درک متفاوت آنها از هستی است
[ترجمه ترگمان]رویارویی بین the و agnosticism از درک متفاوتی از وجود آن ها ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Almost as disturbing as the ethical agnosticism is the wanton stupidity.
[ترجمه گوگل]حماقت بیهوده تقریباً به همان اندازه آگنوستیک اخلاقی آزاردهنده است
[ترجمه ترگمان]تقریبا به همان اندازه که the اخلاقی است، stupidity wanton
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. AGNOSTICISM: What is this shit?
[ترجمه گوگل]AGNOSTICism: این چرت و پرت است؟
[ترجمه ترگمان]این دیگه چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Despite their arguments, I still saw no reason to abandon my agnosticism.
[ترجمه گوگل]با وجود استدلال های آنها، من هنوز دلیلی نمی دیدم که از آگنوستیکیسم خود دست بکشم
[ترجمه ترگمان]علی رغم استدلالات آن ها، من هنوز دلیلی برای رها کردن agnosticism نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No objective reality means no certainties and that means agnosticism.
[ترجمه گوگل]هیچ واقعیت عینی به معنای عدم قطعیت است و این به معنای آگنوستیک است
[ترجمه ترگمان]هیچ واقعیت عینی نمی تواند به معنی no باشد و این به معنی agnosticism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They suffered years of guilt and dissimulation before they could announce their own agnosticism or adamant disbelief.
[ترجمه گوگل]آن‌ها سال‌ها از گناه و تقلب رنج بردند، قبل از اینکه بتوانند نادانی یا ناباوری قاطع خود را اعلام کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از اینکه بتوانند agnosticism یا بی اعتقادی خود را اعلام کنند، سال ها از گناه و پنهان بودن رنج می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• belief that knowledge is limited to human experience

پیشنهاد کاربران

لاادری گری
/�ɡˈnɒs. tɪ. sɪ. zəm/
the beliefs of someone who does not know, or believes that it is impossible to know, if a god exists
ندانم گرایی یا لاادری گری یا اَگنوستیسیزم، دیدگاهی فلسفی است که دانستن درستی یا نادرستیِ برخی ادعاها و به طور ویژه، ادعاهای مربوط به امور فراطبیعی، مانند الهیات، زندگی پس از مرگ، وجود خدا و موجودات روحانی یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم یا به شکل ندانم گویی، از اساس ناممکن می داند. لاادری گری، از گرایش های فلسفی است که در عین باور به عینیت و واقعیت جهان، شناخت قسمتی از آن یا کل آن را ناممکن می داند.
...
[مشاهده متن کامل]

According to census figures, men significantly outnumber women in claiming agnosticism
My agnosticism is easily explainable: I can't prove that God exists, and I can't prove that God does not exist

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/agnosticism• https://en.wikipedia.org/wiki/Agnosticism
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : agnostic / agnosticism
✅️ صفت ( adjective ) : agnostic
✅️ قید ( adverb ) : agnostically
لا ادری گرایی
توهم مستقل بودن
تردید در وجود خدا
ندانم گری

بپرس