agglutinate

/əˈɡluːtəˌnet//əˈɡluːtɪneɪt/

معنی: چسب، چسباننده، التیام اور، دوای التیام اور، چسباندن، ترکیب کردن، تبدیل به چسب کردن
معانی دیگر: به هم چسبیدن، به هم چسباندن، همچسب کردن یا شدن، (زبان شناسی - به هم جفت شدن واژک ها بدون تغییر در شکل و معنی آنها) همچسب شدن، پیوند زدن، پیوند خوردن، (پزشکی - ترکیزه شناسی) به هم چسبیدن و توده شدن میکروب ها یا گویچه های خون و غیره، adj : چسباننده، vt : چسباندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: agglutinates, agglutinating, agglutinated
• : تعریف: to fuse or unite, as by glue.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become bonded together, as though by glue.
صفت ( adjective )
• : تعریف: stuck together, as by glue.
اسم ( noun )
مشتقات: agglutinative (adj.)
• : تعریف: something fused or bonded as by glue; clump.

جمله های نمونه

1. Agglutinates greatly complicate the business of extracting useful materials from mature lunar regolith.
[ترجمه گوگل]آگلوتینات ها کار استخراج مواد مفید از سنگ سنگی بالغ قمری را بسیار پیچیده می کنند
[ترجمه ترگمان]agglutinates، تجارت استخراج مواد مفید از regolith بالغ قمری را به شدت پیچیده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this assay, bacteria with higher surface hydrophobicity agglutinated at lower ammonium sulphate concentrations.
[ترجمه گوگل]در این روش، باکتری‌هایی با آبگریزی سطحی بالاتر در غلظت‌های کمتر سولفات آمونیوم آگلوتینه شدند
[ترجمه ترگمان]در این روش، باکتری با hydrophobicity های سطح بالاتر agglutinated در غلظت سولفات آمونیوم کم تر افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It can agglutinate rabbit, mouse, cattle and chicken erythrocytes, but not toad erythrocyte.
[ترجمه گوگل]می‌تواند گلبول‌های قرمز خرگوش، موش، گاو و مرغ را بچسباند، اما گلبول‌های قرمز وزغ را نه
[ترجمه ترگمان]، این می تونه یه خرگوش، موش، گاو و مرغ و مرغ باشه ولی قورباغه درختی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Boil the congee that come out agglutinate, stick already sweet sweet still.
[ترجمه گوگل]انباشته‌ای را که به صورت آگلوتینه بیرون می‌آیند بجوشانید، از قبل شیرین و شیرین بچسبانید
[ترجمه ترگمان]عصایش را که بیرون می آید، که همین حالا شیرین و شیرین است، که هنوز شیرین است، که هنوز شیرین است، به جوش آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the agglutinate line very cheap.
[ترجمه گوگل]اما خط آگلوتینه بسیار ارزان است
[ترجمه ترگمان] ولی خط خرچنگ خیلی ارزونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The isolate revealed to be able to agglutinate chicken haemocytes with the agglutination reaction to be inhibited by Newcastle disease virus standard antiserum.
[ترجمه گوگل]ایزوله نشان داد که قادر به آگلوتیناسیون هموسیت های مرغ با واکنش آگلوتیناسیون است تا توسط آنتی سرم استاندارد ویروس بیماری نیوکاسل مهار شود
[ترجمه ترگمان]این ایزوله نشان داد که قادر به agglutinate مرغ haemocytes با واکنش agglutination است که توسط antiserum استاندارد ویروس نیوکاسل مهار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The agglutinate line meet high temperature can stick to, asas oneself in the home irons myself.
[ترجمه گوگل]خط آگلوتینه با درجه حرارت بالا می‌تواند به آن بچسبد، همانطور که خودم در اتوی خانه هستم
[ترجمه ترگمان]خط agglutinate با درجه حرارت بالا می تواند به خود چوب بزند و خود را در زنجیر دروازه خانگی نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These theories are agglutinate, reduplicate and can be combined as a whole with a uniform research platform or learning frame.
[ترجمه گوگل]این تئوری ها یکپارچه، تکراری هستند و می توانند به طور کلی با یک پلت فرم تحقیقاتی یا چارچوب یادگیری یکنواخت ترکیب شوند
[ترجمه ترگمان]این نظریه ها agglutinate، reduplicate هستند و می توانند به عنوان یک کل با یک پلت فرم تحقیق و یا کادر آموزشی ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The agglutinate substance occurred because you left the two chemicals under the heat too long.
[ترجمه گوگل]ماده آگلوتینه به این دلیل به وجود آمد که شما دو ماده شیمیایی را برای مدت طولانی زیر حرارت گذاشتید
[ترجمه ترگمان]ماده agglutinate به این دلیل روی داد که شما دو ماده شیمیایی را در زمان گرمای بیش از حد رها کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The virus could not agglutinate 1% of the chicken erythrocytes and interfered with the development of the hemagglutinins by the B-1 strain of Newcastle disease virus in the chicken embryos.
[ترجمه گوگل]این ویروس نمی تواند 1% از گلبول های قرمز مرغ را آگلوتینه کند و با ایجاد هماگلوتینین توسط سویه B-1 ویروس بیماری نیوکاسل در جنین مرغ تداخل می کند
[ترجمه ترگمان]این ویروس ممکن است ۱ درصد از گلبول های قرمز مرغ را جذب نکند و در رشد of توسط نژاد B - ۱ از ویروس بیماری های نیوکاسل در جنین جوجه دخالت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Be suitable for the agglutinate between the sole and heel sector roughing.
[ترجمه گوگل]برای آگلوتینه بین کف پا و بخش پاشنه زبر مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]برای the بین بخش انحصاری و پاشنه پا مناسب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The O - crossagglutination can be elimina - ted, if H - antisera agglutinate with OH - antigen.
[ترجمه گوگل]اگر آنتی‌سرم‌های H با آنتی‌ژن OH آگلوتینه شوند، می‌توان کراس آگلوتیناسیون O را حذف کرد
[ترجمه ترگمان]O - crossagglutination می تواند elimina باشد، اگر H - antisera agglutinate با OH - آنتی ژن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hemagglutinin in kidney bean ( PHA ) is one kind of protein which can agglutinate animal's erythrocyte.
[ترجمه گوگل]هماگلوتینین موجود در لوبیا (PHA) نوعی پروتئین است که می تواند گلبول های قرمز حیوان را آگلوتینه کند
[ترجمه ترگمان]The در لوبیا قرمز (PHA)یک نوع پروتئین است که می تواند erythrocyte حیوان را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The quantitative relation among the threshold wind velocity of sand movement, sand diameter and the agglutinate stress of sand bed is obtained with the mentioned dimensionless variables.
[ترجمه گوگل]رابطه کمی بین سرعت آستانه باد حرکت شن و ماسه، قطر ماسه و تنش آگلوتینه بستر ماسه با متغیرهای بی بعد ذکر شده به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]رابطه کمی بین سرعت باد آستانه حرکت ماسه، قطر شن و فشار agglutinate بس تر ماسه با متغیرهای بدون بعد بدون بعد بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چسب (صفت)
agglutinate

چسباننده (صفت)
cohesive, agglutinate

التیام اور (صفت)
agglutinate

دوای التیام اور (صفت)
agglutinate

چسباندن (فعل)
attach, stick, bind, agglutinate, paste, glue, fasten, gum, cement, sew on

ترکیب کردن (فعل)
incorporate, unite, combine, compound, agglutinate, synthesize, merge, make up, piece, concoct, confect, constitute

تبدیل به چسب کردن (فعل)
agglutinate

تخصصی

[نفت] به هم جوش خوردن

انگلیسی به انگلیسی

• adhere; clump; fasten
adhered; clumped; fastened

پیشنهاد کاربران

بپرس